یکی از برجسته ترین اشکال عدم توانایی جنسی نوعیست که آن را ناتوانی خیالی نامند که ناشی از هیجاناتی از قبیل خشم و ترس و یا تنفر است.
در زندگی مدرن امروزی، این نوع ناتوانی جنسی خیلی شایع شده است. زیرا بیشتر گریبانگیر افرادی میشود که دچار ضعف عصبی هستند. بر هیچ کس پوشیده نیست که تعداد بیماران عصبی که به علت فشار و جبر زندگی و تحریکات زیادی که به سلسله اعصاب آنها وارد میشود، بر خلاف قرون گذشته سال به سال رو به تزاید است.
تقریبا هیچ فردی را که علاقمند به امور جنسی باشد نمیتوان یافت که عواملی نظیر خستگی، ناخشنودی و یا خشم او را به نارسایی موقتی جنسی مبتلا نکرده باشد. به عنوان مثال همه میدانند که بعضی از مردها هنگامی که به اماکن فساد میروند، قادر به انجام عمل جنسی نیستند در حالی که همین افراد در خارج دارای قوی ترین احساس جنسی میباشند.
اکثر این افراد اگر فورا به علت حقیقی نارسایی موقتی پی برده و از این بابت نگرانی به خود راه ندهند در محیط دیگر منتهی قدرت جنسی را از خود نشان میدهند. از طرف دیگر افراد ترسو و آنهایی که اعصاب فوق العاده ضعیفی دارند، تصور میکنند که دچار نقص جنسی شده و به مرور زمان تصویر سیاه و مبهمی در مغزشان نقش میبندد و بالاخره ضعف جنسی خود اعتراف کرده و برای آنها یک فکر پیدا میشود که مبتلا به ناتوانی جنسی هستند و احساس میکنند که هیچ چیز در دنیا قادر به درمان آنها نیست.
افراد بیشماری به علت رنج بردن از این بیماری روانی عجیب که خود نیز بدان آگاه هستند، ازدواج نکرده و این به خاطر آنست که از ابتدا جراُت نداشته اند که ناراحتی خود را با طبیب حاذقی در میان بگذارند.
اگر شخصی آنقدر عاقل باشد که بتواند حالات و مشکلات روحی خود را تجربه و تحلیل کند، آنوقت خواهد توانست بیماری خود را هم درمان نماید و از طرف دیگر اگر دارای چنین قدرتی باشد، هرگز به چنین ناراحتی روحی دچار نخواهد شد. بنابر این لازم است که از شخص دیگری برای مبارزه با این ناراحتی کمک بگیرد.
به عنوان مثال اگر این افراد به یاد آورند که چطور برای اولین بار بعد از یک غذای مطبوع، در آمیزش توفیق یافته اند، احساس مسرت نموده و از احساس ناتوانی خود حیران میشوند. اگر بتوانند تشخیص دهند که چند ماه قبل از نظر جنسی مثل سایر مردها بوده و اکنون هم در دستگاه تناسلی خود هیچگونه ناراحتی ندارند، شاید بتوانندبر ترس خود فائق آمده و نیروی مردانگی خود را بدست آورند.
مواردی که درمان خود به خود، به وسیله نیروی اراده شخص انجام گرفته باشد، استثنائی است. معمولا به سراغ طبیب میآیند و اینجاست که پزشک با یکی از مشکل ترین امور روبرو میشود و باید از تجارب، بصیرت و نیروی خود برای مسرور نمودن بیمار محزونش استفاده کند.
قدیمی ترین روش موفقیت آنیز درمان این نوع ناتوانی عبارت از تجویز داروهای بی ضرر است باید بیمار را مطمئن نمود که دارو های تقویتی دستگاه تناسلی کاملا نیروی مردانگی را به او باز خواهد گردانید.
تمام موُلفین نمونه هایی از این نوع درمان را ذکر میکنند و خود من نیز شواهدی دارم.
زمانی یکی از دوستانم با یکی از آشنایانش که به او گفته بودند که مبتلا به ترس از ناتوانی است، به نزد من آمد. من بدون مقدمه درباره اثرات یک داروی تقویتی شروع به صحبت کردم و ضمنا بدون آنکه بیمار متوجه باشد، زیر چشمی او را میپاییدم و دریافتم که خیلی به گفته های من علاقمند است. ولی او هرگز وارد مکالمه ما نشد.
روز بعد بیمار به تنهایی نزد من آمد و از من خواست تا قدری از آن دارو را در اختیارش بگذارم. من چند قرص بی ضرر را که در دوتای آنها کمی از آن دارو وجود داشت، به او دادم و تاکید کردم که یک قرص را قبل از جماع بخورد و نیز پیشنهاد کردم که ابتدا آن دو قرص را مصرف کند.
در ضمن با کمال اطمینان به او تلقین کردم که بعد از خوردن 7 قرص کاملا درمانخواهد شد. نتیجه مطابق دلخواه بود زیرا بیمار کاملا شفا یافت.
مونتینی نویسنده و فیلسوف بزرگ فرانسه در مقالات مشهور خود درباره درمان موفقیت آمیز این بیماران سخن رانده است.
درمان تمام موارد ناتوانی به این سادگی که من ذکر کردم نیست. زیرا غلبه بر ترس زودگذر در مواردی که تازه باشد آسان است، در حالیکه غلبه بر ترس که عادت هر روزه و هر ساعته بیمار شده و چون سایه به دنبال اعمال و افکار و امیال او کشیده شود، کاری است بسی دشوار.
چنانچه تا کنون تاکید شده است، این نوع ناتوانی اغلب منشاء روانی دارد ولی اگر چه ترس از ناتوانی جنسی بطور نادر سبب از کار افتادن دستگاه توالد و تناسل میشود، ولی اصولا این دستگاه در دنبال عصبانیت ها و هیجانات مختلف از کار افتاده و علائم ناتوانی جنسی پیدا میشود.
البته ضعف عمومی مادر زادی و یا ابتلاء مختصر نخاع شوکی را نیز نباید از نظر دور داشت.
برای درمان ناتوانی جنسی، قبل از هر کار، باید علت پدید آورده آن را یافته و بر طرف نمود. بنابر این اولین وظیفه پزشک اینست که ابتدا علل جسمانی ناتوانی را کشف و درمان کند و هم همزمان با آن در شناختن علل هیجانی و روانی مکشوف یا مخفی نیز کوشش نماید.
برای کشف علت اخیر بهتر است بیمار با یک پزشک روان شناس مشورت کند. بعد از درمان علل جسمانی، وضع بیمار بطور قابل ملاحظه ای بهبود خواهد یافت.
از نظر درمان این نکته لازم به تذکر است که باید از دارو ها و رژیم مناسب آنهم تحت نظر پزشک و برای مدتی کوتاه استفاده نموده همزمان با آن برای جلب اطمینان بیمار به نیروی مردانگی خود، پسیکوتراپی (روان درمانی) مقید به نظر میرسد زیرا به این ترتیب حس اطمینان مریض به خود افزایش مییابد.
بعد به تدریج مقدار مصرف دارو را کم میکنیم، رفته رفته نگرانی بیمار کاهش یافته و روابط جنسی برای او لذت بخشی خواهد بود.
وقتی که ترس از ناتوانی جنسی چند سال طول کشیده باشد، لازم است که بیمار شریک شایسته ای را برای خود انتخاب نماید. برای درمان ناتوانی بیمار که باید با تمام قدرت، مراکز روحی و فکری و احساسات بیمار را تحت تسلط خود در آوریم، بعضی از پزشکان مشهور از درمان بیمار تحت تسلط خود، به علت سر پیچی آنها از بکار بردن دستوراتشان خودداری کرده اند.
البته برای پزشکی که چندین ماه کوشش کرده تا بیمار خود را مطمئن کند که دارای قدرت جنسی طبیعی است، دلسرد کننده است که بیمارش با آوردن عذر های بچگانه از جستجوی زن مناسبی که نه او را تحقیر و نه دلسرد کند، امتناع نماید.
چنین مردان بعد از آمیزش لذتی نبردند، اطمینانشان نسبت به طبیب خود سلب شده و او را متهم به بی لیاقتی میکنند.
اما ازدواج برای افرادی که ناتوانی جنسی دارند، لازمست! اگر طبیب معالج تائید کند که بیمار بهبود کامل یافته است، مریض میتواند با آسایش خاطر ازدواج نماید.
ترس و ناتوانی جسی (بخش هشتم)