درباره آنافرودیزی چندان توجهی نداشته فقط میگفتند بعضی از زنان حرارت زیاد دارند و بعضی ها سرد هستند ولی بعد ها ثابت شد که این حالت یک موضوع ساده و امر مخصوص زناشویی نیست بلکه عوارض و عواقب وخیمی برای تندرستی زن دارد و در این قبیل زنان مثلاّ خطر بروز فیبروم و احتناق و تولید سلولیت در لگن خاصره زیاد است و بعلاوه زن فوق العاده عصبانی بوده به تدریج ممکن است عصبانیت وی تبدیل به هیستری (نوعی بیماری عصبی) و وسواس و ناخوشیهای روانی گردد بعلاوه از نظر زناشویی هم مهم است زیرا روابط زن و شوهر بهم خورده و ممکن است این موضوع سبب جدایی و تفرقه زن و شوهر شود.
پس ملاحظه مینمایید که چقدر این امر اهمیت دارد و باید مورد توجه قرار گیرد و زناندر رفع آن بکوشند تا سلامتی زندگی آنها مختل نگردد. مرکز مکانیسم عمل آمیزشی مغز است. نکته بسیار مهم آن است که غیر از بعضی موارد خاص و نادرعدم تمتع زنان از ناحیه مغز است. چون هوس یا عامل تحریک از مغز منشعب شده به مراکز اعصاب که واقع در مغز حرام است میرسد و از آنجا دستور داده میشود خون در ناحیه اعضاء آمیزشی بیشتر جریان پیدا میکند و در نتیجه این اعضاء محتصقن و بزرگ شده بیشتر تولید حس تمتع میشود و در حین انجام مراسم جنسی احتقاق و حس به تدریج زیاد شده تا به درجه اعلا میرسد و زمانی که احساسات یا تمتع به عالی ترین مرحله رسید اعصاب حسی به مغز حرام خبر میدهند و ترشحات خارج میشود (مانند مردان) که انتهای عمل جنسی است و از این ساعت به بعد به تدریج در اعضاء خون کم میگردد و طبیعی میشوند.
پس با این شرح و توصیف ممکن استعیب و علت یا مانع در اعضاء آمیزشی یا در اعصاب و یا در مراکز اعصاب که مغز حرام و مغز است (بیشتر از همین ناحیه است).
زیاد عجول نباشید. علت عدم تمتع در بیشتر موارد و مخصوصاّ در زن جوان که تازه شوهر کرده و به پزشک مراجعه نموده از ناحیه مرد است. بسیاری از زنان روزهای اول از مراسم زناشویی لذت نمیبرند و به تدریج در اعضاء آمیزشی آنها حس تولید میگردد، حتی ممکن است چندین هفته یا بیشتر این امر طول بکشد و حتی دیده میشود بعضی از زنان تازه پس از زایمان از مراسم زناشویی لذت میبرند. تمام این جریانها طبیعی است و باید زنان مخصوصاّ مردان به آنها آشنا باشند و از طبیعت تبعیت کنند حتی این امر مخصوص دخترانی که تازه شوهر کرده اند نیست بلکه در زنان بیوه که شوهر کرده اند پیش میآید که از شوهر جدید در اوایل امر چندان متمتع نمیگردند بالاخره دو جنس و دو اخلاق مختلف و بیگانه باید با همدیگر به تدریج هم آهنگ و متفق شوند به همین جهت بیشتر اتحاد و توافق در زن و شوهری است که مدتها با هم ازدواج کرده اند در نتیجه این حالت و عدم تمتع است که زنان از شوهر های خود جدا میشوند و داوطلب شوهر دیگری میگردند تا به مقصود برسند.
پاره اوقات باید جراح کمک نماید. در بالا اشاره کردیم که گاهی زن از نظر جسمی و ساختمان غیر طبیعی است مثلاّ در خلقت بطور ندرت مهبل غیر طبیعی است یا کیست تخمدان وجود دارد که سبب سردی زن میشود دیگر در نتیجه زایمان زیاد و سخت، وضع و کشش اعضاء آمیزشی زن مختل میگردد.
بالاخره در تمام این موارد جراحی لازم است و با یک عمل وضع و حالت زن تغییر نموده کاملاٌ طبیعی میشود.
مرد مقصر است. همان طور که در فوق گفتیم در بیشتر موارد تقصیر متوجه مرد است و بیشتر مردان خود پسند بوده فقط در این مواقع به فکر خود هستند و توجهی به زن ندارند و یا از این جریان مطلع نیستند و باید حتماّ تعلیم داده شوند بعلاوه بعضی از مردان که در مقابل زن سرد قرار گرفته اند عصبانی شده تصور میکنند زن به آنها محبت ندارد و روز به روز وضع آنها وخیم تر میگردد. پس فوق العاده لازم است که مردان از این مسائل کاملاّ مطلع باشند حتی بهتر است پدران به پسرهای خود که به سن زناشویی میرسند تعلیمات لازم را بدهند.
غدد ترشحات داخلی هم مقصر هستند. زنان سرد اغلب فکر مینمایند که این سردی آنها مربوط به غده تخمدان است و این فکر کاملاّ صحیح است چون غدد تخمدان تولید فولیکولین مینماید که نقش عمده در مکانیسم هوس آمیزشی دارد و زنانی که این ترشح را کم دارند فاقد هوس کامل هستند چنانکه زیادی فولیکولین تمایل زن را زیاد میکند به همین جهت در ابتدای یائسگی به علت ترشح زیاد این ماده زن به امر جنسی بیشتر علاقه دارد.
ولی لازم است بانوان بدانند که تمام غدد ترشحات داخلی نقش مهمی در این امر دارند و ما قبلا اهمیت اعصاب و مراکز آنها را شرح دادیم و باید دانست که همین اعصاب ارتباط مستقیم با غدد ترشحات داخلی دارند اما میخواهیم بدانیم کدام غده بیشتر مسئول و مقصر است؟ جواب این سئوال قدری مشکل است چون تمام غده مسئولیت مشترک دارند و باید همه آنها را تحت بررسی قرار دهیم ولی از همه بیشتر غده تروئید مسئول است چون اثر مستقیم روی اعصاب دارند، زنانی که ترشح تیروئید زیاد دارند دارای هوس بیشتری میباشند، دیگر غده فوق کلیه هم نقش بزرگی دارد بعلاوه هورمون مردانه تستواوسترون که در زنان هم وجود دارد بیشتر از تخمدان اهمیت دارد.
پس با این شرح ملاحظه مینمایید که تنها تخمدان موُثر نیست بلکه اغلب غدد در آن دخالت دارند و باید معاینه کامل به عمل آید و در صورت بیماری غده با تجویز و نظارت پزشک مبادرت به درمان شود.
علل دیگر: حالت سردی گاهی ناشی از شب عروسی است که شوهر به طور وحشیانه رفتار میکند و یا با محبت و عشق لازم رفتار ننموده، دیگر این حالت در زن همچنین در مرد ممکن است از ترس تولید شده باشد چون در این مورد باید بدن کاملاّ راحت بوده سلسله اعصاب از تمام تحریکات خارجی در امان باشد و هیچگونه تاُلم فکری و دماغی وجود نداشته باشد. مثلاّ یک دختر جوان در هتل یا محلی که ممکن است همسایگان صدای آنها را بشنوند یا ترس از بارداری (زنان جوانی که نمیخواهند زود صاحب اولاد شوند و زنانی که اطفال متعدد دارند) و یا هزاران محظورات دیگر در آنها سبب کمپلکس و بالاخره سردی میشود.
عواملی که دو شخص را به هم نزدیک نموده یعنی عاشق همدیگر میشوند و چه اندازه این عشق دوام دارد هنوز روشن نشده است.
ممکن است هر دو سلیقه موافق داشته، یک هدف را تعقیب کنند. بالاخره رفتار و کردار آنها با هم وفق دهد. گر چه تمام اینها در زناشویی لازم است ولی تا روابط عشقی کامل و محکم نباشد و زن با آغوش باز از مرد استقبال نکند نمیتوانند زن و شوهر خوشبخت بوده وصلت آنها دوام داشته باشد.
چقدر از مراسم زناشویی به علت همین موضوع حساس یعنی سردی زن بهم خورده سبب جدائی شده است؟ ما آمار صحیح در این قسمت نداریم ولی حدوداّ یک سوم یا بیشتر بهمین سبب است، در اینجا رقم مهم نیست بلکه باید دانست که سرد بودن زن بیشتر باعث تفرقه میگردد.
از نظر جسمی ما بحث زیاد نداریم ولی از نظر روانی وضع زن بسیار اهمیت دارد و طبق عقیده یک نفر متخصص معروف سردی زنها 90% به علت پسیکولوژیکی یعنی روانی است و اغلب یک امر بسیار کوچک یعنی مختصر اوقات تلخی و عوامل جزئی دیگر سبب این حالت میشود.
همه ما ازدواج را یک امر بسیار طبیعی میدانیم و کمتر فکر خود را مشغول عوالم زن و شوهر نماییم و تصور میکنیم زن و شوهر میتوانند تمام عمر را بدون هیچگونه تنفر و اختلاف در روابط زناشویی به آخر برسانند با وجود همه اینها بهترین زن و شوهر در سر همین موضوع با هم اختلاف پیدا کرده حتی از هم جدا شده اند.
یک دکتر معروف که متخصص بیماریهای زنان است نقل میکند دختر جوانی که فقط چند ماه از ازدواج او گذشته بود با حالت غمناک به وی مراجعه مینماید و میگوید: مسافرت ماه عسل ما به خوشی انجام یافت در هر قسمت از هم راضی بودیم اما چند هفته است که من در امر زناشویی دیگر هوس و لذت سابق را ندارم و هر چه سعی میکنم بلکه مثل گذشته احساساتم عود کند میسر نمیشوم و فکر میکنم لابد عیب و علتی در من بوجود آمده است، بدین جهت به شما مراجعه کرده ام تا کمک نمایید.
دکتر پس از معاینه، سئوالات لازم را از وی مینماید مثلاّ میپرسد آیا در خارج کار میکند؟ کار منزل را چگونه انجام میدهد؟ خرید را کی مینماید؟ میز و وسائل غذا را چه کسی آماده میکند؟ آیا شوهر در این کار ها کمک میکند؟
زن در جواب میکوید: خرید را با هم انجام میدهیم، سابق در شستن ظروف شوهرم به من کمک میکرد ولی حالا خودم به تنهائی انجام میدهم شوهرم مادری دارد که وسواسی است و میخواهد من هم مثل او باشم. اما برای من مشکل است از او تبعیت کنم.
به هر حال به دکتر ثابت میشود هیچ گونه علت و عارضه جسمانی در این زن وجود نداردو فقط یک بغض مکتوم در او پیداست. با وجود اینکه شوهر خود را دوست دارد این حالت سبب سردی او شده که به خوبی قابل درمان است. زن دیگری که تقریباّبه همین منوال ولی شدیدتر بوده به او مراجعه میکند و میگوید: شوهرم را دوست دارم و وضع مالی او بد نیست و محبت من نسبت به او کم نشده اما در حدود دو سال است هیچگونه لذتی از آغوش او نمیبرم و این امر سبب عصبانیت و تکدر هر دو شده است.
من میل دارم صاحب اولاد شوم ولی شوهرم میگوید زود است باید وضع ما بهتر شود و پیوسته با بهانه های مختلف تقاضای مرا رد میکند.
مثل اینکه به اولاد علاقه ندارد و این موضوع به طوری در من اثر کرده که گاهی از شوهرم متنفر میشوم.
آیا از این حالت شوهر خود را مطلع ساخته اید؟
بلی، خیلی روشن است بالاخره هر زن دلش میخواهد فرزند داشته باشد و بیشتر عشق و محبت زن روی این امر استوار شده است حال اگر ماُیوس شود از اصل موضوع هم بیزار میگردد و اگر مرد با فکر زن موافقت کند و بخواهد صاحب اولاد شود قطعاّ روابط آنها مجدداّ بر قرار خواهد شد. علت سردی این زن برای محرومیت از داشتن اولاد بود.
پس ما اگر بتوانیم علت را کشف نموده در رفع آن بکوشیم قطعاٌ سردی بر طرف میگردد گرچه ممکن است گاهی علاج آن طولانی باشد ولی بالاخره میتوان کاملاّ به حال طبیعی عود داد. گاهی علل سردی زن به این سهولت کشف نمیشود مخصوصاٌ در این دوره و عصر که زنان در تمام امور زندگی نقش های مهمی انجام میدهند به علاوه مشاغل مختلف و خانه و بچه داری و غیره تحمیلات زیادی به زن وارد مینمایند.
پاره ای اوقات رنجش های جزئی جمع شده سایر عوامل دیگر هم به آن مخلوط گشته سبب تکدر خاطر زن میگردد. زنانی هستند که اساساٌ نسبت به شوهر احساسات خوب ندارند مخصوصاٌ آنهائی که در زندگی کذشته خاطرات بدی از مرد دارند با وجود این اگر روابط جنسی رضایت بخش باشد زن تمام گذشته ها را فراموش نموده زندگی سعادتمندی خواهد داشت.
و الا این قبیل زنان که نسبت به مرد کینه و نفرت دارند باید تحت درمان روانی قرار گیرند. موضوع مهم دیگراحساسات زن درباره برتری مرد است چون زن همیشه میخواهد یک پناهگاه یعنی آقایی در منزل داشته باشد. مثلاٌ اطفال بخواهند سینما بروند زن میل دارد که با اجازه شوهر باشد و در غیر اینصورت احساسات زن منقلب میگردد.
اجرای روابط در زن و شوهر در واقع یک نوع مبارزه و جنگ تن به تن است که هر دو باید فاتح شوند و اغلب عوامل مختلفی باعث اختلال این جنگ میگردد که باید حتماٌ کشف و بر طرف نمود و همانطور که اشاره شد اگر روابط جنسی رضایت طرفین را فراهم نکند ازدواج دوام و بقا نخواهد داشت.
هیچ یک از اختلالات و مشکلات جنسی رایج تر از آن نیست که زن به هنگام نزدیکی از تمتع و لذتی که هر خرد بشری به حکم طبیعت برای زاد و ولد دارا است محروم باشد و توانایی این نعمت الهی از او سلب شده باشد. به نظر ما این بیماری مجازاتی است که طبیعت برای لطیف شدن احساسات انسان متمدن قرار داده. چه بین حیوانات جنس ماده ای که در فصل مخصوص خود (فصل فحل) سرد و از مقاربت گریزان باشد نیست و همینطورند اقوام نیمه وحشی، هرچه بشر متمدن تر شود احساسات و عواطف عاشقانه اش لطیف تر و مشخص تر گشته قوای حیوانی و غریزی او دستخوش اختلال میگردد و از این قسم اختلالات آنکه متداول تر است سردی زنان است.
یکی از عوامل سرد مزاجی زنان این است که آنان از مقاربت لذتی نبرده و از حرکات مرد تمتعی حاصل نمیکنند، از رعشه و لذتی که در حین انزال باید دست دهد بیخبرند.
نظرات نوین در مورد سرد مزاجی بانوان