سرد بودن یعنی عدم تمایل جنسی زن به اندازه زیاد شده که قابل تصور نیست و این امر لطمه بزرگی به اجتماع و تولید نسل و امر زناشویی میزند. طبق آماری که در کشور های مختلف تهیه نموده اند دو ثلث جدایی و طلاق به همین علت و عدم توافق مراسم آمیزشی و زناشویی است و به موجب همین آمارعده زنان سرد در حدود پنجاه حتی هشتاد درصد استبه علاوه این حالت به مزاج و تندرستی زن صدمات زیاد میرساند. علت مهم سردی زنان مدتی به کلی مجهول بود تا اینکه دانشمند معروف فروید در این قسمت مطالعات زیاد نموده ثابت کرد: که سردی علاوه بر علل فیزولوژی جسمی، پسیکولوژی (روانی) و تشریحی به علت یک راز درونی و مخفی و عوامل غیر طبیعی و مخالف اخلاقی است که فقط با تعلیم و تربیت خاص ممکن است با آن مبارزه نمود و در رفع آن کوشید. این حالت غیر عادی که در واقع مولود پیش آمد های مختلف و یا انحطاط اخلاقی و غیره است بیشتر در اشخاصی است که عصبانی بوده یا استعداد و زمینه عصبانیت دارند.
این اشخاص بالاخره از امر آمیزش عادی ناراضی بوده و لذت این عمل را نمیبرند. مطابق عقیده فروید زنان سرد برای امر آمیزش نقص و علتی دارند که با تعلیمات مخصوص و اخلاقی ممکن است برطرف شود، دانشمندان معتقدند سردی تنها به این علت و سادگی نیست بلکه علل مهم و بغرنج دیکری نیز دارد که باید با آنها مبارزه شود ممکن است از اختلال عضوی باشد مثل طبیعی نبودن مبهل، انحراف زاهدان، ضایعات و ورم در یکی از قسمت های مجرای زنانه و تخمدان و ضمائم آن و غیره یا اینکه بعلل عصبی و روانی باشد. یکی از روانشناسان معروف میگوید یکی از علل مهم سردی احساس کوچکی و حقارت زن در مقابل مرد است که او نمیخواهد در هر قسمت در برابر مرد یکسان باشد.
بدین جهت موقع آمیزش هم میل دارد خود را کوچک جلوه دهد و در این حالت در نتیجه به شکل سردی ظاهر میشود و برای اینکه زن کاملا به منتهای تمتع برسد هشت شرط لازم است. علت هر چه باشد فرق نمیکند ولی برای اینکه شما بدانید که آیا زن سرد است یا خیر ما باید شرح دهیم تمتع طبیعی و معمولی در زن چگونه است.
در مردان تمتع طبیعی در آمیزش بیشتر از ناحیه فیزیکی و مکانیکی است که چون جسم خزائن منی مملو میشود و باید خالی گردد اما در زنان بر عکس این عمل دماغی(در رابطه با اعصاب و روحیه) است و برای تسکین و تمدد اعصاب باید امر آمیزش و تمتع انجام بگیرد. این فعل و انفعالات طبق یک جریان خاص و همکاری اعضاء وجود هشت شرط به وقوع میرسد که ما مطابق اهمیت این شروط را به ترتیب در زیر مینویسیم:
1- مغز حکم میدهد و مداخله آن خیلی در امر آمیزش اهمیت دارد و بدون اینکه شخص خود متوجه بشود تعادل شرایط اجتماعی، تعلیمی، خانوادگی و غیره را برقرار میکند و پس از تعادل امر به اجراء آمیزش میدهد.
2- قلب بعداّ ماخله میکند و باید هم طرف دوست بدارد و هم او طرف را دوست داشته باشد. حال اگر مرد را دوست ندارد، اگر زن او را تحقیر کند و یا خود را مافوق او بداند و یا اینکه فکر کند طرف را دوست ندارد لذت از عمل آمیزش نمیبرد اما اگر این عوامل جمع باشد زن به تمتع حقیقی میرسد.
3- حواس پنجگانه سپس مداخله میکنند:
دید: مشاهدهُ صورت شخصی را که زن دوست دارد، دیدن نقاط خوش منظری که با هم میروند،هدایا و تحف.
شامه: مثل بوی خوش گل معطر.
شنوایی: مثل شنیدن موسیقی یا تکرار سخنان خوش آیند.
لامسه: به وسیله دست و صورت و سایر قسمتهای بدن.
ذائقه: به وسیله نوشیدن نوشابه گوارا و غذاهای خوش طعم و بوسیدن و غیره...
تغییرات در اعضاء پس از اینکه سه شرط ابتدایی فوق بر قرار و تکمیل شد تغییرات و کشش های مخصوص در قسمت های مختلف بدن به وجود میآید و فشار خون زیاد میشود، دید قوی میگردد، نفس شدیدتر میشود، جریان خون دماغی و سطحی و کشش ماهیچه های تمام بدن حتی ماهیچه های صاف (روده،مثانه،زهدان،مهبل) زیاد میگردد.
پس از این مقدمات درجات آخری تمتع در زن به وجود میآید که تنها جمع شدن خون زیاد در تمام اعضاء زنانه نیست بلکه همکاری مرد هم شرط است که فقط به فکر خودش نباشد و بتواند طوری عمل نماید که زن نیز به آمال (امیدها،آرزوها) خود برسد، بالاخره زن هم دهنده و هم گیرنده است، تمام جسم و بدن زن برای عشق و محبت ساخته شده است و از مرد تقاضای محبت و ملاطفت دارد و هر چقدر مرد در اینقسمت باهوش بوده مطابق میل زن رفتار کند همانقدر زن از عمل زناشویی بیشتر تمتع میبرد و بهره مندتر میشود. این نکاتی است که پزشکان متخصص زنان و روانشناسان به آن توصیه میکنند.
مرحله نهائی طبیعی زن در امر آمیزش آن است که خود را به مرد تسلیم نماید و مرد حداکثر استفاده را از آن بکند پس اگر مرد با صبر و حوصله باشد و ملاحظه زن را نماید میتواند زن را راضی کند اما اگر مرد بی حوصله یا خشن و بی ملاحظه باشد طرف را بکلی از خود متنفر و ناراضی مینماید.
بالاخره تا آخر آمیزش اعصاب تسکین و تمدد مییابد و زن از مرد راضی میماند.
مغز به علت حقارت طرف یا تکبر فوق العاده یا به علل ملاحظات اجتماعی (پول و غیره) به وظیفه خود عمل نکرده و دستورات لازم صادر نمینماید.
قلب تسلیم نمیشود چون زن طرف را دوست ندارد و نمیتواند به آغوش مرد بیفتد.
حواس پنجگانه عاطل و باطل میمانند: چشم ها نمیبینند، گوش ها نمیشنوند و پوست حس نمیکند.
کشش به وجود نمیآید و آن به علت به کار نیفتادن غدد ترشحات داخلی است چون تغییرات و کشش کاملا تحت امر غدد داخلی مخصوصاّ تیروئید و غدد فوق کلیه و تخمدان ها میباشند.
هوس به علت کمبود ترشح مردان (در زن) تولید نمیشود چون زنان هم روزی 8 میلی گرم هورمون مردانهتولید مینمایند (در مردان این ترشح 13 میلی گرم است) پس اگر مقدار آن کم شود هوس زنان از بین میرود.
توافق و شرایط آمیزش بین زن و مرد فراهم نیست. این توافق تنها از نظر فیزیکی نیست، بلکه از نظر روحی هم مهم است که زن خود را ضعیفتر حس میکند و میل داشته باشد شوهر خویش را خوشحال نماید. عشق و علاقه به اولاد و تولید نسل داشته باشد از فکر های مخالف عمل آمیزش دور باشد.
تعریف کلی سرد مزاجی بانوان (بخش اول)