نکته دیگر را که باید در نظر داشت آنست که سرد مزاجی به نسبت کشورها و اقوام و آداب و هوا تغییر پذیر است، مثلاّ زنانی که شغلاّ یا طبعاّ گرفتار معنویات میباشند چون زنان شاعره یا مذهبی و غیره دچار سرد مزاجی میشوند.
از آنچه گفتیم سرد مزاجی را عارضه ساده ای پنداشت چه آن امری بسیار پیچیده و مرموز است و نیز انواع و درجات دارد.
تقسیمات آن را یکی از دانشمندان طب بدین قسم بیان میکند:
1-مرد مزاج کامل
آن زنی که نه از معاشقه و نه از مقاربت لذتی ببرد.
2-نیمه سرد مزاج
زنی را میگویند که توانائی انزال را دارد ولی این حالت به ندرت به او دست میدهد و مستلزم شرایط خاصی است تا به بحران برسد و چنین زنی چنان هوس نزدیکی نمیکند.
3-سرد مزاج شهوانی
زنی را میگویند که اشتهای فوق العاده به تمتع داشته و هم درمعاشقه و هم به هنگام مقاربت نهایت لذت را میبرد ولی هوس او سیر نشده و آتش رغبت او فرو نمینشیند و در تمام جریان عطش او بجا است.
معلوم است این تقسیم حد مسلم و قاطعی ندارد و ترکیبات روحی و جنسی نوع بشر بقدری پیچیده و متنوع است که آن را نمیتوان دسته دسته در قالب ریخت و اسم گذاری کرد، این است که برای پی بردن به کیفیت سرد مزاجی باید علل آن را مطالعه کرد و فهمید.
اشتباه نشود که منظور از سرد مزاجی کامل آن است که زن به هنگام نزدیکی لذت شدید و کامل نبرد و مقصود فقدان غریزه جنسی نیست، زنی که از امور جنسی هیچ تمتعی نبرد خلق نشده و هر موجودی بالطبیعه صاحب تمایل شهوانی است، در احوال کودکان و مطالعه دوره بلوغ لذت جنسی در آن سنین به چه صورتی بروز میکند و چگونه مکیدن پستان و سایر مظاهر ایام طفولیت در حقیقت همان کیفیتی است که در بزرگی صورت شهوانیست پیدا مینماید.
هیچ زنی نیست که کاملاٌ فاقد هوس جنسی باشد جز آن که در بعضی نحوه بروز آن با سایرین متفاوت است و به نسبت زنان عادی سرد مزاج به نظر میآید و از مقاربت تمتعی نمیبرند، علت آن نیست که غریزه جنسی آنان تباه شده بلکه وضع ترضیه آن غریزه از را نزدیکی نیست و وسیله دیگری دارد.
علل عجیبی موجب سرد مزاجی زنان میشود که غایت آرزوی هر زنی باید باشد محرومند ولی علت عمده سرد مزاجی زنان ناشیگری مرد است.
غالباٌ مرد که نمیداند چگونه باید زن را برای حصول لذت آماده کند ولی این قصور مرد را همیشه نمیتوان حمل بر خود خواهی یا حیوان منشی او دانست یا گفت زنش را دوست ندارد بلکه باید دانست که بیشتر علت آن است که مرد نمیداند چه باید بکند و این جهالت مرد مخصوصاّ از نقاط حساس زن و کیفیت تفاوت بین جریان انزال زن و مرد نتیجه مسلم تعلیمات و آداب غلط است که مرد را از آموختن این مسائل نهی میکند.
به راستی مرد باید صاحب هنر خاصی باشد و از جزئیات ساختمان بدن زن مطلع باشد.
انزال هر زنی مستلزم شرایط خاصی است که تا آن شرایط جمع نشود زن بغایت تمتع نائل نمیشود، این است رمز بر طرف کردن سرد مزاجی زنان و الفبای عشق و مسلماٌ اغلب مردان از این امر بی خبرند و جوانان از این رموز غافلتر و بی اطلاعترند. برای انزال زن شرایط خاصی لازم است، نکته آنست که غالب زنان هر اندازه هم سرد مزاج باشند به شرط آنکه شوهر در کاوش مراکز حساس پا فشاری کند به سهولت بغایت تمتع موفق میشوند. به راستی اگر سازش و رضایت جنسی بین زن و شوهری موجود باشد سرد مزاجی زن بر طرف میشود، چیزی که موجب بهم خوردن اغلب ازدواجها میشود.
بی حوصلگی: بد خلقی و اختلالات روحی و جسمی دیگری است که در اثر راضی نشدن زن دست میدهد و با این حال کمتر زن و شوهری به علت اصلی اختلالات بین خویش پی میبرند. پس باز هم میگوییم که در ازدواج وظیفه مرد تنها آبستن کردن زن نیست و توجه عمده او بایستی معطوف به ترضیه احتیاجات جنسی زن شود. این نتیجه را همیشه میتوان بدست آورد مگر آنکه واقعاّ زن دچار امراض جنسی باشد، بهر حال اشتباه نشود که انجام این تکلیف شوهری و موفقیت ترضیه زن منوط به توانایی زیاد رجولیت و مردی نیست. چه بسا پهلوان شهوترانی که در یک شب بارها زن خود مقاربت میکنند ولی با اینهمه زن را رضایت کامل دست نمیدهد و بر عکس چه بسیار مردان نحیف و رنجوری که همسر خود را کاملاّ راضی میکنند، چون در عالم جنسی تعداد مقاربت مهم نیست بلکه آنچه اهمیت دارد کیفیت و نوع عمل است.
سابق گفتیم نخستین وظیفه شوهر آن است که تفاوت بین احساسات خود را با زن درک کند. اصولاٌ انزال زن دیرتر از مرد دست میدهد و علت سرد مزاجی ظاهری غالب زنان آنست که شوهر را زود انزال دست داده و از آن پس انزال زن غیر میسر میشود، پاره این نوع سرد مزاجی ها آسان است و مرد باید قبل از آغاز نزدیکی به قدری معاشقه و بوس و کنار و مالش مناطق حساسه زن را ادامه دهد تا زن بغایت تحریک شود و به آستانه انزال برسد سپس شوهر شروع به مقاربت کند، با این تمهید در مسابقه ای که هدف رسیدن به انزال است زن از نقطه دورتر از خط حرکت به راه نی افتد و مرد زمانی پس از او وارد میدان میشود و چون سرعت حرکت مرد زیادتر است سرانجام هر دو با هم به هدف میرسند. اگر این تمهید نتیجه بخش نشد مرد باید انزال خود را (با کمی صرف همت و اراده) به تاُخیر اندازد تا نخست زن را انزال دست دهد.
بسیاری از سرد مزاجیها بر اثرحجب و حیای بیجای زن و جهالت و نادانی شوهر است.
یکی دیگر از منشاء سرد مزاجی زنان را میتوان ناشی از عارضه ای دانست که بر اثر واقعهُ کوچکی در طفولیت دانست که از خاطر رفته یا مربوط به دوره بلوغ است ولی غالباّ وابسته به نخستین مقاربت یعنی شب زفاف است که میتوان گفت شب زفاف آتیه جنسی هر زنی را مسجل میکند.
رفتار خام و غیر ماهرانه شوهر در شب زفاف در ذهن زن نقش خواهد بست، اگر عنین(مردی که در نزدیکی با مرد عاجز است) بود مادام العمر او را نظر حقارت خواهد نگریست اگر بی انظباط بود هرگز او را محترم نخواهد شمرد و چون خشن و بی مهابا و سبع بود دریچه قلب زن برای همیشه بر روی آن مرد بسته و راهی به درون آن نخواهد یافت. ولی قلب شکسته انتقام میکشد، یا متعاقب آن بیماری دست میدهد و یا لذت انزال که مزد و بهاء عشق است از زن سلب میشود، مرد نیز ممکن استدر اثر وقایع شب زفاف گرفتار عارضه روحی شود ولی هرگز به شدت زن نیست که آن بیچاره مدتها وقایع این شب را در ذهن مجسم نموده و انتظار و امید بسی لذت و عیش از آن داشته است.
تا اینجا نظر ما به جنبه جسمانی سرد مزاجی زنان بود و اینک به نحو اختصار جنبه روحی موضوع را نیز وارسی میکنیم تا علل روحی سرد مزاجی روشن گردد. شرط اولیه میسر شدن انزال عامل روحی است و دلواپسیهای بسیار جزئی مانع انزال میشود که از همه رایج تر بیم و هراسی مانع حصول نشئه انزال میگردد از همه متداولتر بیم آبستنی است که برای جلوگیری آن عزل بکار میبرند.
ترس آبستن شدن به نحو عجیب دیگری در ذهن زنان موُثر میشود، معروف است آبستن شدن زن لازمه اش آنست که به نشئه انزال برسد و با اینکه این تصور هیچ پایه صحیحی ندارد معهذا غالب تصور میکنند با جلوگیری از انزال خود میتوانند مانع آبستنی شد و عمداّ از انزال خود جلوگیری میکنند، منتهی گاهی این عمل دانسته ذهن آنها است و گاهی ندانسته و پنهان است، در صورت اخیر درمان آن مشکل میشود. این مخالفت پنهانی ضمیر گاهی زن را به آستانه انزال هم میکشاند ولی در آن حین عضلات مهبل از پذیرفتن منی اجتناب نموده آن را بیرون میرانند و زن خود را در مقابل این عمل خودکار عضلات مهبل بیچاره مییابد ولی نکته اینجاست که علت فعالیت عضلات همان دستورات ذهن پنهان است که از پیدا شدن فرزند هراسناک است. سپس سرد مزاجی منجر به عقیمی میشود معلوم نیست و انزال ممکن است به آبستنی کمک کند یا نکند، چنانچه در مثال قبل متحقق نشدن انزال مانع دخول منی به مهبل است و در مواردی دیگر چون دستور پزشک معروف به ملکه ماری ترز انزال موجب رفع عقیمی میگردد.
دستور مزبور این بود که قبل از مقاربت بایستی نخست با مالش و تحریک قسمتهایحساس بدن ملکه بحد کافی تحریک شود و نتیجه این درمان آن است که هم سرد مزاجی ملکه ماری مرتفع گشت و هم عقیمی او رفع شد و سرانجام صاحب یازده اولاد شد.
انواع سرد مزاجی در بانوان (بخش هفتم)