واژه استرس را اولین بار هانس سلی در دهه چهل میلادی (حدود هفتاد سال قبل) بهکار برد.
او لغت استرس را از حوزه فیزیک و مکانیک اقتباس کرد.
البته بعدها نوشت که لغتی که او مد نظر داشته تنش یا Stress نبوده و بیشتر منظورش Strain یا کرنش بوده؛ اما به علت ضعف در زبان، در درک معنی آنها اشتباه کرده است.
به هر حال امروز معنا و مفهوم استرس بسیار فراتر از یک استعاره مکانیکی است. بنابراین دیگر چندان مهم نیست که هانس سلی در ابتدا مفهوم این کلمه را درست درک کرده است یا نه.
معمولاً در آموزش مدیریت استرس به سبک هانس سلی، بحث استرس و انواع استرس را با تقسیم استرس به استرس مثبت و استرس منفی آغاز میکنند.
در واقع با توجه به اینکه استرس میتواند شکل مثبت هم داشته باشد، تأکید میکنند که استرس به ذات خود منفی نیست؛ بلکه میتوان مثبت یا منفی باشد. استرس مثبت، Eustress و استرس منفی، Distress نامیده میشود.
اگر چه این حرف کاملاً دقیق و علمی است، ولی ما با شما قرار میگذاریم که در متمم، جز در شرایطی که صریحاً اشاره کنیم، واژهی استرس را به عنوان معادل استرس منفی (Distress) به کار میبریم.
تعریف علمی استرس
اگر چه تعریفهای بسیار متنوعی از استرس ارائه شده است، ولی ما ترجیح میدهیم، تعریف استرس را بر اساس الگوی پیشنهادی ریچارد لازاروس (Richard Lazarus) در نظر بگیریم.
این تعریف علاوه بر معتبر بودن، ویژگی مثبت دیگری هم دارد و آن اینکه بر پایهی مدیریت منابع(Resource Management) شکل گرفته است. از آنجا که مدیریت منابع در چارچوب آموزشی جایگاه ویژهای دارد، این تعریف با مجموعه الگویی که شما میآموزید، همسوتر است:
در این شکل از تعریف استرس، چند کلمه کلیدی وجود دارد که باید آنها را به صورت جدیتر مورد توجه قرار دهیم:
استرس شرایط یا احساسی است که در آن، فرد از لحاظ ادراکی بر این باور است که مجموع خواستهها و انتظاراتی که از او وجود دارد، فراتر از منابع، امکانات و توانمندیهای در اختیار اوست.
دو مفهوم متفاوت از واژه استرس
قبل از اینکه وارد بحث تعریف استرس بشویم، باید یک تفکیک بسیار مهم را مورد توجه قرار دهیم. زمانی که از استرس و تعریف استرس حرف میزنیم ممکن است دو مفهوم کاملاً متفاوت مد نظر ما باشد:
استرس به عنوان یک عامل بیرونی یا استرسور
فرض کنید که هفته بعد سه امتحان دارید.
یا اینکه میدانید فردا صبح یک مصاحبه شغلی مهم دارید.
یا یک چک خیلی مهم با مبلغ بالا دارید که دو روز بعد باید نقد شود.
در چنین شرایطی وقتی میگویید به من استرس وارد شده ممکن است منظورتان این باشد که یک عامل بیرونی وجود دارد که برای شما، تنش ایجاد کرده است.
اگر بخواهیم دقیقتر صحبت کنیم، بهتر است در این موارد از اصطلاح عامل استرس بیرونی یا Stressor (استرسور) استفاده کنیم.
استرس به عنوان عکسالعمل ما نسبت به استرسورها و عوامل بیرونی
گاهی اوقات، استرس عکسالعمل ما به وضعیتی است که در آن قرار داریم.
این عکسالعمل ممکن است به شکل ذهنی، فیزیولوژیک و یا رفتاری بروز کند.
حتماً برای شما هم پیش آمده که بگویید: الان نمیتوانم بر روی خواندن این نامه تمرکز کنم، چون خیلی استرس دارم.
یا اینکه با دوست یا همکار خود درگیری لفظی پیدا کرده باشید و به او بگویید: مرا ببخش. این روزها خیلی دچار استرس هستم.
یا اینکه در یک جلسه، بخشی از اعداد و ارقام داخلی و سِری شرکت خودتان را مطرح کنید و بعداً بگویید: انقدر استرس داشتم و تحت فشار روانی بودم که نفهمیدم نباید آن ارقام را بگویم.
در این حالت، منظور ما از استرس، پاسخ بدن به عامل استرس زا و فشارهای روانی ست.
تعریفی از استرس