اگر چیزی تو را به چالش نکشاند، تو را تغییر نخواهد داد
از لحظه ای که بدنیا میآییم، فرآیند پذیرش ریسک برای ما آغاز میشود. هر لحظه امکان دارد که نفس کشیدن متوقف شود و یا قلب از حرکت باز ماند. فرض کنید که صبح از خواب بیدار میشوید و در خانه هیچ غذایی نیست، ولی شما برخی از ریسک ها را نمیتوانید قبول کنید و بنابرین از منزل خارج نمیشوید؛ زیرا فکر میکنید اگر بیرون بروید ؛ شاید در راه تصادفی صورت گیرد، و یا کسی به شما سوء قصد کند و یا آسانسور از حرکت باز مانده و در آن گرفتار شوید و ده ها ریسک دیگر که از پذیرش آن خودداری میکنید. آیا واقعا این ریسکها را نمیپذیرید؟ البته که میپذیرید؛ زیرا شما آموختید که برای حفظ بقا باید این ریسکها را قبول کنید، درواقع پذیرش این ریسکها شما را به اولین و عمده ترین هدفتان، که حفظ جانتان هست میرساند. چطور برای حفظ جانتان، جانتان را به خطر انداخته اید؟ این ریسکها چیز جدیدی نیستند و پذیرش آنها برای همه افراد تبدیل به عادت شده است و همه افراد این ریسکها را پذیرش میکنند، زیرا برای همه شناخته شده هستند. فرد، انجام این ریسکها را از زمانی که بدنیا آمد، از والدین، اجتماع و اطرافیان میآموزد و این باورها، عادتها و ایده ها بخشی از الگوی ذهنی وی را تشکیل میدهد.
افراد موفق همیشه به استقبال چالشهای جدید میروند. آنها میدانند که چالش جدید باعث رشد و پیشرفت میگردد، زیرا هر چالش جدید، منطقه آسایش فرد را گسترش میدهد. چالش جدید فرصتی برای عبور از منطقه آسایش فعلی هست. بیاد داشته باشید که منطقه آسایش هیچ وقت از بین نمیرود، بلکه هربار توسعه پیدا میکند. گسترده شدن و توسعه منطقه آسایش، نشان از قویتر شدن فرد مورد نظر دارد. فرد در مقابله با چالش جدید احساس نا امنی میکند. افراد ناموفق، چالش را پس زده و از انجام کار جدید و ریسک خودداری میکنند زیرا در منطقه آسایش فعلی احساس راحتی میکنند. این احساس راحتی به منزله داشتن احساس خوب و زندگی مورد قبول نیست، بلکه "ذهن نیمه آگاه ، آنها را از پذیرش ریسک و چالش جدید باز میدارد. من عاشق ریسک کردنم، حتی ریسک کوچک. پذیرش ریسکهای کوچک ما را برای تحمل چالش و ریسکهای بزرگتر آماده میکند. افراد زیادی هستند که دوست دارند، همیشه در حاشیه امنیت بسر ببرند. حاشیه امنیت جایی است که آنها در ماندن در آنجا از پذیرش ریسک خودداری میکنند. زندگی این افراد توسط روتین و قوانین خاصی اداره میشود. اقداماتی که این افراد در زندگی انجام میدهند غالبا بر اساس ایده ها، تجربیات و نظرات افرادی است که معمولا هم در زمینه مورد نظر خبره و حرفه ای نبوده، اداره میشود. آنها زمانی که کاری را میخواهند انجام دهند از برادر، خواهر، پدر، مادر، پسر خاله و دوست و ... نظرشان را در مورد آن میپرسند و جالب اینجاست که به توصیه آنها گوش کرده و ممکن است از تجربه و امتحان کردن آن کار و ایده دست بردارند، در صورتی که در مورد هر کاری باید به شخص متخصص مراجعه کرد و یا کتابهای این افراد را مطالعه کرد و سپس تصمیم گرفت.
دلایل افراد موفق برای پذیرش ریسک
1- موقعیتهای مناسب، همیشه در پس ریسکها قرار دارند.
در بسیاری از موارد، افراد دارای دیدگاههای منفی در مورد ریسک پذیری هستند. آنها فکر میکنند که به خطر خواهند افتاد، ولی از این نکته نباید غافل شد که برخی از ریسکها بسیار مناسب هستند. با قبول این ریسکها هست که فرد میتواند به موقعیت و شرایط مناسبتری در زندگی دست یابد و راه را برای پیشرفت خود هموار سازد. 2- پذیرش ریسک نشان از داشتن اعتماد بنفس بالا بوده و موجب تقویت این ویژگی میگردد.
پذیرنده ریسک، راهش را با دیگران جدا کرده و بعنوان رهبر و نه به عنوان دنباله رو ایفای نقش میکند. با اینکار او اعتماد بنفس خود را تقویت میکند و برای پذیرش ریسکهای بزرگتر آماده میشود.
3- پذیرش ریسک، راه را برای یادگیری بیشتر، هموار میکند.
افرادی که دارای دیدگاه مثبت بوده و از سطح هوشیاری بالاتری برخوردار هستند، با شوق و علاقه فراوان به استقبال ریسکهای جدید میروند. آنها میدانند که صرف نظر از نتیجه مورد نظر، درس بزرگی در هر ریسک نهفته است. این افراد میدانند که درواقع چیزی بعنوان شکست وجود ندارد و همه ناکامی های جدید و موقتی که در قبال پذیرش ریسک های جدید با آنها مواجه میشوند، به رشد و یادگیری آنها کمک کرده و پس از هر شکست و ناکامی متوجه میشوند که اکنون وقت ان رسیده که ریسک جدیدی را تجربه کنند.
4- موفقیت با منتظر ماندن اتفاق نمیافتند.
افراد موفق و افرادی که بدنبال کسب موفقیت در زندگی هستند بخوبی میدانند کهموفقیت ساختنی و بدست آوردنی هست و باید آنرا دنبال کرد و بدنبال آن بود. موفقیت، هیچگاه به سمت کسی نمیآید، ولی همه افراد را میپذیرد و کسی به آن میرسد که به سمت آن حرکت کند. منتظر نماندن، ریسک کردن میخواهد، بنابرین دنبال کنندگان موفقیت، بیشترین ریسکها را هم میپذیرند.
5- تنها راه رسیدن به هدف، پذیرش ریسکهای جدید هست.
تنها راه افزایش شانس موفقیت، ریسک کردن هست. با این کار در واقع ،در، را بسوی موفقیت باز میکنیم. تنها یک موقعیت از میان موقعیتهای ایجاد شده، میتواند منجر به رسیدن به هدف بزرگ زندگی گردد. همیشه موقعیتها و فرصتهای جدید در دل مشکلات و چالشهایی قرار دارند که با پذیرش ریسک ایجاد شده اند. بیاد داشته باشید؛ آسانسور موفقیت خراب است، ولی پله ها همیشه در دسترس هستند.
6- پذیرش ریسکهای جدید باعث میشود که ترس از شکست از بین برود.
افراد شجاع آنهایی نیستند که از چیزی نترسند، بلکه آنها، افرادی هستند که توانایی روبرو شدن با ترسهایشان را دارند. آنها میدانند که تجربه نکردن ترس و عدم پذیرش و ورود به موقعیت جدید، از تجربه کردن آن ترسناک تر خواهد بود. بنابرین وارد میشوند و فقط کاری را که باید انجام شود را انجام میدهند.
تکنیکهایی برای افزایش قابلیت ریسک پذیری
1- درک و پذیرش این موضوع که شکست رخ خواهد داد.
همه افراد موفق، به این موضوع پی برده و قبول کردند که آنها حتما شکست خواهند خورد، ولی نکته مهم دیگری که آنها یافتند این است که شکست همیشه وجود داشته و اجتناب ناپذیر هست. زمانی که شکست خوردند تنها شانه هایشان را تکان داده و به مسیرشان ادامه میدهند و مطمئن هستند که به هدفشان میرسند. زمانی که شکست، رخ داد تنها یک گزینه برای آنها وجود دارد و آن هم ادامه دادن به مسیر هست.
2- هدف شفاف، دقیق و قابل اندازه گیری داشته باشید.
شکست در مسیر هدفتان، منجر نخواهد شد که از ادامه مسیر باز بایستید، زیرا مسیر و راه دیگری وجود ندارد و شما برای رسیدن به هدفتان حتما باید این مسیر را طی کنید. فردی که دارای هدف معین و شفافی هست، ریسک پذیری و در پی آن شکست را یک فرصت میداند نه یک تهدید. فرد بدون هدف، ریسک پذیر هم نخواهد بود و در صورت پذیرش ریسک، با اولین شکست، عقب نشینی میکند.
3- به افرادی که با رویاها و اهدافتان مخالفت میکنند، توجه نکنید.
هنگامی که تصمیم میگیرید ریسک جدیدی را قبول کنید، افراد زیادی در اطرافتان ممکن است بخواهند که شما را از تصمیم تان منصرف کنند. آنها عدم توانایی خودشان در کسبموفقیت درآن کار را به شما نسبت میدهند. به این موضوع ایمان داشته باشید که شما از پتانسیل رشد بالایی برخوردار هستید و قابلیت بزرگی در شما نهفته است. باید به موفقیتبرسید و در نتیجه آن، میتوانید به دیگران هم کمک کنید و دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنید. 4- از ریسکهای کوچک شروع کنید.
در ابتدا، ذهن نیمه آگاه تان، در برابر پذیرش ریسک مقاومت نشان میدهد. برای افزایش قابلیت ریسک پذیری، از پذیرش ریسکهای کوچک شروع کنید. بعنوان مثال از پذیرش ریسک های مالی بسیار کوچک شروع کنید. این ریسک ها میتواند خریدن یک کتاب، ثبت نام در یک دوره آموزشی، ملاقات با یک فرد و یا خریدن ابزار کوچکی باشد که فکر میکنید برای توسعه کارتان به آن نیاز دارید. با انجام اینکار شما این عادت را در خودتان تقویت میکنید.
ریسک کردن دلهرهآور است، خواه در بازی دوستانهی پوکر، خواه وقتی تصمیم میگیرید شغل اصلیتان را برای شروع ایدهی تجاریتان رها کنید. اغلبِ افراد از ریسک کردن دوری میکنند. تنها دلیلش هم این است که سکون راحتتر از حرکت است. جالب است بدانید اکثر افراد موفق به شما خواهند گفت اصلیترین علت موفقیتهایشان اشتیاق وصفناپذیر آنها برای ریسک کردن در کارهایی بوده است که افراد پیرامونشان هیچ تمایلی به آنها نداشتهاند: خواه تولید محصولی باشد که هیچکس سودی برای آن پیشبینی نمیکند، خواه سرمایهگذاری مقداری پول در کسبوکاری که همهی افراد آن را دیوانگی میدانند.
هنوز هم که هنوز است، ریسک پذیری مخصوصا برای کارآفرینها دلهرهآور است. اما نباید فراموش کنیم که همیشه ریسک کردن به این معنی نیست که ممکن است نتیجه باب میل نباشد. برای ریسک پذیربودن در زندگی و اتخاذ تصمیمهایی با ریسک بالا، این پنج نکتهی پیشنهادی را عملی کنید.حتما بخوانید:۱. ریسک پذیری ذات کارآفرینی استاگر ریسک پذیر نیستید، بهجرئت میتوانیم بگوییم پس کسبوکاری هم برای کارآفرینی ندارید. اساسا کارآفرینی با ریسک پذیری گره خورده است. باید مقداری از سرمایهتان را برای توسعهی تجارتتان سرمایهگذاری کنید. البته این امر در بیشتر مواقع اتفاق میافتد، بهعبارتدیگر، هرازگاهی اعتبار خودتان را بابت ایدهای اثباتنشده بهخطر خواهید انداخت. در بیشتر مواقع از چک دستمزدتان برای چندمین بار چشمپوشی خواهید کرد. بنابراین هر تصمیمی که میگیرید، چندین ریسک کوچک دربردارد، مانند: هرماه تعدادی از نیروهایتان ممکن است از کار استعفا دهند، خطمشی اصلی سازمان ممکن است با شکست مواجه شود، و رویکرد جدید شما ممکن است باعث عصبانیت یکی از بهترین اربابرجوعهایتان شود. بهمحض ورود به دنیای کارآفرینی، لازم است بهمثابۀ بخشی از کار، مهیای ریسک پذیری باشید.۲. انواع مختلف ریسکفقط ریسکهای بزرگ مدنظر ما نیستند، بلکه از ریسکهای کوچک نیز نباید چشمپوشی کنید. ازجملهی اینها ریسک های قابلبرآورد هستند که شامل مجموعهای از ریسکهای شناختهشدهاند. ریسکهای قابلبرآورد شما را قادر میکنند موفقیتهای آیندهتان را پیشبینی کنید. برای مثال، ممکن است بتوانید از دادههایی که در اختیار دارید، نتیجه بگیرید بهاحتمال ۳۰درصد، حضور در نمایشگاه بازرگانی، برای شرکت شما هزینهزا خواهد بود. نوع دیگری از ریسک، ریسکهای مبهماند که خطرهای شناختهشده و نشده را شامل میشوند و فرایند تصمیم گیری را دشوار میسازند. اکثر ریسکهای تجاری به این دسته تعلق دارند، زیرا عوامل بسیاری ازجمله رفتار مشتری و تغییرات اقتصادی چناناند که بهسختی میتوان آنها را اندازهگیری یا پیشبینی کرد. ریسکهای کاملا ناشناخته نیز وقتی رخ میدهند که محصولِ کاملا منحصربهفردی را روانهی بازار میکنیم. شناخت تفاوتهای انواع ریسک به شما کمک میکند میزان پرخطربودن تصمیمهای گرفتهشده در موقعیتهای مختلف را بهتر بشناسید.۳. شناسایی ریسکهای بیفایدهریسک پذیرهای خوشبین اینگونهاند که اگر در کاری ۵۰درصد احتمال موفقیت باشد، به آن کار یک شانس خوب میگویند و اگر ۷۵درصد احتمال موفقیت باشد، سوددهی آن را صددرصد میدانند. در دانشنامهی موفقیت، ریسک پذیری عموما نتایج رضایتبخشی بهدنبال دارد. بههرحال، خودتان را با این فکر گول نزنید که همهی ریسکها ریسکهای خوبی هستند یا ریسک پذیری همیشه گزینهای پرخطر است که نتیجهبخش خواهد بود.
بعضی ریسکها، حتی ریسکهای قابلارزیابی، به شکست منتهی میشوند. بهجای اینکه از این واقعیت غفلت کنید، سعی کنید بر نگرانیهای ناشی از ریسک کردن غلبه کنید. به خودتان اجازه دهید احتمال شکست را بپذیرید و وقتی شکست میخورید، خودتان را مقصر ندانید. از تجربیاتتان بیاموزید و رو به جلو حرکت کنید.۴. ذهن ما بهطور طبیعی سوگیریِ منفی دارددو نوع سوگیری در ذهن آدمی وجود دارد که تصورمان را از ریسک کردن، مخدوش میکند. اولین سوگیری این است که تمایل داریم در شکستخوردن مبالغه کنیم. در ارزیابی خام با دادههای عددیِ محدودشده، مردم بهطور بدبینانهای به شکست، بیشتر از توجیه موقعیتهای واقعی تمایل دارند. دومین نوع سوگیری وقتی است که در پیامدهای شکستها مبالغه میکنیم. وقتی واقعیت خارج از کنترل ماست، بدترین نوع پیامدها را پیشبینی میکنیم. وقتی احتمالات ناخوشایندی برای ریسک کردن تصور میکنید، این موارد را بهخاطر بسپارید.۵. ریسک کردن باعث تمایز شما از دیگران میشودبعضی ریسک ها ارزش بالاتری را تضمین میکنند. نتایج بعضی ریسکها نسبتبه بقیه کمارزشترند. بعضی ریسکها تجارتتان را میسازند یا ویران میکنند. اما تنها یک عنصر مشترک میان همهی ریسکها وجود دارد: آنها متمایزکنندهاند، زیرا بیشترِ مردم تمایلی به ریسک پذیری ندارند. ریسککنندگان دنیای ما طبیعتا بیشتر از دیگران برای بهدستآوردن شرایط بهتر، پافشاری میکنند. چنانکه همه میدانیم، کارآفرینها و تاجرهای برجسته و ممتاز کسانی هستند که موفقیتهای یکشبه را قبول ندارند. حتی اگر تلاشتان به شکست منتهی شود، شکست شما فقط در سبکی است که انتخاب کردهاید. بنابراین ممکن است فرصتهای زیادی را شکار کنید، فقطوفقط به این خاطر که در اشتیاقِ منحصربه فردبودن و فرار از هنجارها هستید.
خوشبختانه این حقایق، تصورتان را از ریسککردن بهعنوان مفهومی عمومی، حداقل کمی تغییر میدهد. شما نیازمند زمانید تا به پیچیدگی ذاتی ریسک پی ببرید. حتی زمان بیشتری لازم دارید تا بهراحتی تن به ریسککردن بدهید. اما با پشتکار، این موضوع بالاخره جزوی از طبیعت ثانویتان خواهد شد. هروقت توانستید، روی عاملهای شناختهشده تمرکز کنید، ابهامها را بپذیرید و بدانید که شکست هیچگاه آخر جاده نیست.ریسک؟ در دنیای کسب و کار و تجارت ریسک به معنای احتمال از دست دادن قسمتی از سرمایهگذاری اولیه یا کل آن و یا هر ضرری دیگر بهشمول آسیب و صدمۀ جسمی است که ممکن است ضعفها و آسیبپذیریهای درونی یا بیرونی عامل آن باشد و امکان خنثی کردن یا به حد اقل رساندن آن از طریق اقدامات پیشگیرانه وجود دارد.
آیا میخواهید موفق و ثروتمند باشید اما از ریسک کردن میترسید؟ با رعایت پنج اصل ذیل بر این ترس غلبه کنید و ریسک کردن را بیاموزید:
۱. با منفیگرایی مبارزه کنید
دنیای ما مملوء از بلاکلیفی و سردرگمی است. بهعنوان نمونه، به دنیای تجارت بنگرید که بطور خاص در معرض مشکلات و اختلالات غیرقابل پیش بینی قرار دارد. در طول ۵۰ سال اخیر، ما شاهد صعود و سقوط شرکتهای بزرگ و خلق صنایع کاملاً جدید بودهایم. کار یا رفتاری نیست که ریسک نداشته باشد. هر تصمیمی که میگیریم، بهشمول تصمیم خودداری از انجام هر گونه کاری، تا حدی ریسک به همراه دارد. به باور تیم فریس کارآفرین «مشکل، تاثیر پذیری از اندیشۀ منفی است- ما تمایل داریم که ریسک یک کار یا اقدام را بیش از حد نشان دهیم و فرصتهایی را که ممکن است بوجود آید کمرنگ و ناچیز جلوه دهیم.»
رفتار یا اقدام بدون ریسک در این دنیا وجود ندارد. به عوض تأمل درباره عواقب ریسکِ که هرگز اقدام به انجام آن نکردهاید، سعی کنید سناریو را بطور کامل مورد ارزیابی قرار دهید. در این ارزیابی در مورد هر گونه خطر ممکن که است در نتیجۀ حفظ وضعیت موجود بوجود آید، نیز باید فکر کنید. به گفتۀ فریس «ریسک و خطر جزء ثابت زندگی است، بنابراین بر پذیرش نوع درست ریسک که منتج به دستیابی به فرصتهای مفید میشود تمرکز نمایید.» توصیه میکنم از خود بپرسید: کدام ریسک ارزش پذیرفتن را دارد؟ پذیرش کدام ریسک و خطر به زندگیم معنا میبخشد یا شادی بیشتر را به ارمغان خواهد داشت؟ پذیرش کدام ریسک در دراز مدت سود بیشتر خواهد داشت؟
آیا میدانید از دید مارک زاکربرگ، مؤسس فیسبوک و دانشجوی اخراجی دانشگاه هاروارد، بزرگترین ریسک چیست؟ «بزرگترین ریسک، ریسک نکردن است. در دنیای که به سرعت در حال تغییر و تحول است، تنها استراتیژی که محکوم به شکست است، ریسک نکردن است.»
۲. به قابلیتها و شایستگیهای خود بیفزایید
رالف والدو گفتۀ معروفی دارد به این شرح: «زندگی یک امتحان و تجربه است. هر چه بیشتر تجربه کنی و بیازمایی، انسان بهتر و تواناتر خواهی بود.» محققان دریافتند که امیرسون به یک راز پی برده بوده است. نوریس کروگر پژوهشگر و کارآفرین و پیتر دیکسون استاد بازاریابی استراتیژیک در تحقیق سال ۱۹۹۴ شان پیرامون ریسک و تصمیمگیری به این نکته پی بردند که پذیرش خطرهای کوچک و حساب شده باعث افزایش اعتماد به نفس و کارایی شخصی میشود.
بنابراین هرقدر که بیشتر در یک زمینه تجربه و آزمایش میکنید، مهارت و توانایی تان در آن زمینه بهتر و بیشتر خواهد شد. و هر چه بیشتر ریسک میکنید، تجربیاتتان مثبتتر خواهد شد. مطالعه را از یاد نبرید. مطالعه با کمترین ریسک شما را در پی بردن به راز موفقیت دیگران کمک میکنید. اگر خیلی اهل ریسک کردن نیستید و حتی فکرش هم عرق از کف دستان شما جاری میکند، راه آسانش این است که قبل از اقدام به ریسکهای کلان با عواقب احتمالی قابل توجه، با پذیرش ریسکهای کوچک اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.
۳. با ریسکها هوشمندانه تعامل کنید
بسیار مهم است که توجه تان را به این نکته جلب کنم که تقویت اعتماد به نفس در ریسک پذیری، لزوماً به معنای ریسکپذیری هوشمندانه نیست. بهتر آن است که برای هر تصمیم ریسکدار، شرایط و پارامترهایی را در نظر بگیرید و با توجه به این پارامترها ارزیابی دقیق و هوشمندانه از ریسک پیش رو داشته باشید. این رویکرد احتمال این را افزایش میدهد که ریسک تبدیل به فرصت شود. این یعنی تعامل هوشمندانه با ریسک.
۴. نگاه خود به شکست را اصلاح کنید
همانطوری که در مورد موفقیت فکر میکنید، به احتمال شکست و ناکامی نیز بیندیشید و بپذیرید که شکست نیز یک گزینه است و اگر چنین شد مأیوس نمیشوید. در حالی که ذهنیت «ناکام شدن» برای کارآفرینان و شرکتهای نوبنیاد ممکن است کمی عجیب به نظر آید، اما انتظار ناکامی را داشتن میتواند رویشی برای کسب موفقیت باشد. دانشگاه نیویارک آزمایشی را انجام داد که در آن به یک عده از شرکت کنندگان در بازی قمار گفته شده بود که باختن در این بازی اجتنابناپذیر و قابل قبول است و به عدۀ دیگر چنین چیزی قبل از بازی گفته نشده بود. در پایان این آزمایش، کسانی که انتظار باختن را داشتند هنگام باختن افسرده و دل شکسته نشده بودند و توانستند که نسبت به حریفان خود عملکرد بهتری و ریسکهای هوشمندانهتر داشته باشند.
پس بدانید که شکست و ناکامی یکی از گزینهها است و بهتر است که برای کنار آمدن و مدیریت باخت و شکست، پلانی را آماده داشته باشید. داشتنِ آمادگی ذهنی شما را قادر میسازد که در تصمیمگیرهای ریسکدار بهتر عمل کنید و ترس مواجه شدن با عواقب دور از انتظار بر شما غلبه نکند.
۵. تعلل ممنوع؛ تصمیم خود را عملی سازید
گاهی اوقات بهتر است که بعد از تجزیه و تحلیل کامل یک فرصت ریسکدار به ندای درونی خود گوش دهید و تصمیم خود را عملی کنید. گلدبرگ کارآفرین، مؤسس شرکت ایونتجوی (Eventjoy) میگوید که بعد از راهاندازی شرکتش یاد گرفته است که ریسک ایجاد یک شرکت نوبنیاد یا شریک شدن با دیگران آنقدرها زیاد نیست که به نظر میرسد. او میافزاید « شما وقتی کاری را راهاندازی میکنید، آنچه را که در طول پنج سال در یک شغل عادی و معمول یاد میگرید، در طول ۲ سال خواهید آموخت. شما مجبور میشوید که از پس هرکاری برآیید. وقتی پای خلاقیت و عمل به میان میآید، این توانایی میتواند بسیار اثرگذار باشد. بیشتر اوقات در چیزی نقش دارید که احتمالاً بر زندگی میلیونها آدم تاثیر خواهد گذاشت. بر علاوه، اگر کار و شرکتتان از هم پاشید و به سر منزل مقصود نرسید، همیشه راه برای پیدا کردن یک شغل دیگر برایتان باز است.»درسهای مرتبط :
ریشه های کم رویی و خجالت
مدیریت استرس
شناخت شخصیت
خود شناسی
مدل پنج عاملی شخصیت
...
تقویت ریسک پذیری و نکاتی در مورد غلبه بر ترس از ریسک کردن