بیگ مگزین : خلاقیت پیدا کردن تفکری نو در زمینه های مختلف که وابسته به تلاش فرد در همان زمینه است است که این تلاش برای بهتر زندگی کردن انسان است. این افکار نو زمانی در دید همگان خلاقیت شمرده میشود که کمکی برای بهتر زندگی کردن همگان باشد و انسان ها زندگی خود را با آن تفکرنو بهتر ببینند.
اگر نگاهی کلی به زندگی انسان بیندازیم میبینیم که همه اهداف انسان در راستای آسان کردن زندگی و رسیدن به آرامش پیش میرود. با توجه به این نگاه به ذهنی خلاق میگوئیم که آینده را از قبل ببیند و برای آسانتر کردن آن بهره ای داشته باشد.
واقعیت این است که تا کنون، روان شناسان و محققان، برداشت های متفاوتی از این واژه داشته و تعاریف متنوعی از آن ارائه کرده اند. وجود چنین اختلاف نظری، ناشی از ماهیت پیچیده آن است. برخی در تعریف خلاقیت، گفته اند:
«خلاقیت، ترکیبی است از قدرت ابتکار، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که یادگیرنده را قادر میسازد خارج از نتایج تفکر نامعقول، به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد که حاصل آن، رضایت شخصی و احتمالاً خوشنودی دیگران خواهد بود».
بنابراین، خلاقیت، یک فرایند ذهنی است که از فرد معینی و در یک زمان مشخص دیده میشود؛ فرآیندی که در نتیجه آن، یک اثر جدید - اعم از ایده یا چیزی نو و متفاوت - تولید میشود. تولید جدید و متفاوت، میتواند کلامی یا غیر کلامی و عینی یا ذهنی باشد.
در مطالعه پیرامون خلاقیت، به دو نکته مهم زیر باید توجه داشت:
1. اول آن که خلاقیت میتواند خلق اشکال یا صورت های جدیدی از ایده ها یا تولیدات کهنه باشد. در این صورت، اغلب فکرها و ایده های گذشته، اساس خلاقیت های تازه است.
2. دوم این که خلاقیت امری انحصاری است و حاصل تلاش فردی و تنها یک موقعیت یا مسئله عمومی نیست؛ از این رو، فردی ممکن است چیزی را خلق کند که قبلاً هیچ گونه سابقه ذهنی از آن نداشته باشد؛ اگر چه آن چیز به صورت های مشابه یا کاملاً یکسان قبلاً توسط شخص دیگری و در موقعیت خاصی خلق شده باشد.
خلاقیت، مستلزم بهره گیری از نوع خاصی از جریان فکری است؛ چیزی که یکی از روان شناسان، به نام گیلفورد، آن را «تفکر واگرا» نامید؛ تفکری که به گونه ای متفاوت از جریان عام فکری جامعه، در حل مسائل، نمود پیدا میکند.
به عبارت دیگر، فرد خلاق، تمایل دارد که مسائل مختلف را به طرق متفاوت حل کند؛ هر چند در ظاهر، یک راه حل بیشتر برای آن وجود ندارد.
با توجه به روشن شدن تعریف خلاقیت، به پاسخ این پرسش میپردازیم که چگونه میتوان خلاقیت را توسعه و گسترش داد؛ ولی قبل از آن باید گفت که خلاقیت، امری توسعه پذیر است و همه افراد، از توانایی بالقوه خلاقیت برخوردارند.
برای توسعه خلاقیت، به امور زیر توجه کنید:
1. از آن جا که خلاقیت، امری فردی و شخصی است و هر کسی متناسب با توانایی های فردی و منحصر به فرد، میتواند به توسعه و گسترش آن اقدام نماید، جهت تقویت این امر، باید به سراغ توانایی های فردی و منحصر به فرد رفت و به ارزیابی آن پرداخت.
2. میزان حساسیت در درک مسائل، نقش مهمی در خلاقیت دارد؛ بنابراین، با افزایش و گسترش دقت و حساسیت در درک مسائل، میتوان به توسعه خلاقیت فردی کمک کرد.
3. بدون شک، آزمایش، تجربه و کنکاش، رابطه مستقیمی با خلاقیت دارند؛ پس برای رشد آن، باید از طریق افزایش تجربه، پژوهش و انجام آزمایش های متنوع و متکثر، اقدام کرد.
4. اندیشه تخیلی، یکی از راه های مؤثر در برانگیختن قدرت خلاقیت محسوب میشود؛ زیرا تخیل، نوعی تفکر آزاد است که ضمن آن، ذهن فرد، متوجه حل یک مسئله واقعی، به گونه ای که در عالم خارج وجود دارد، نمیشود؛ بلکه در تخیل، فرد خارج از قیود و هنجارهای موجود، آزادانه آن چه را که تمایل دارد، در ذهن خود تصور میکند. در چنین شرایطی، فرد، هرگز خود را محدود و محبوس در حصار واقعیت ها و امور مشهود و ملموس نمیکند و فارغ البال، هر آن چه را که دلش میخواهد، تصور میکند. یکی از روان شناسان معاصر، به نام هرلاک، خلاقیت را شکلی از تخیل کنترل شده میداند که منجر به نوعی ابداع و نوآوری میشود.
از طرف دیگر، یکی از ویژگی های مشترک میان افراد خلاق که مورد قبول همه روان شناسان و محققان این رشته است، وجود قدرت تخیل فوق العاده، در نزد همه کودکان و بزرگ سالان خلاق است.
5. خلاقیت، با استقلال فکر و اعتماد به نفس همراه است؛ از این رو، برای رشد و گسترش خلاقیت، برخورداری از اعتماد به نفس، کاملاً ضروری و لازم است. بنابراین، از طریق رشد و تقویت اعتماد به نفس و بهره گرفتن از روش های متداول و مورد توصیه روان شناسان، میتوان به توسعه و رشد خلاقیت فردی پرداخت.
6. خلاقیت از طریق بیان احساسات و برداشت های شخصی، غنی تر و عمیق تر میگردد؛ پس میتوان با صحبت کردن درباره تجربه ها و تجزیه و تحلیل های شخصی و در میان گذاشتن نقطه نظرات خود با دیگران، به خصوص صاحب نظران و افراد با تجربه، زمینه گسترش و توسعه خلاقیت را فراهم کرد. در بسیاری موارد، بیان، توصیف و گزارش تجربه شخصی، به درک رابطه پدیده ها منجر میشود و رابطه منطقی آنها کشف میشود و همین امر، به یک نوآوری ختم میشود.
7. خلاقیت، توسعه آگاهی، توانایی جذب و بهره مندی از همه نعمت های زندگی است. بر اساس آن چه گفته شد، خلاقیت توسعه پذیر است و میتوان به کمک بیرون، توانایی درونی فرد را شکوفا کرد. هر فردی با بهره گرفتن از تمام شناخت های قبلی و تمرکز ذهنی داشتن بر آن و تجهیز کردن خود به موتور حرکت و افزایش بعد انگیزشی، خواهد توانست به کشف ویژگی های منحصر به فرد خود اقدام کرده، با در اختیار گرفتن تمام داده ها و نعمت های وجودی، به گسترش این ویژگی بپردازد.
بدیهی است که اگر این ویژگی را غیر متأثر از عوامل بیرونی و ارادی بدانیم، هرگز به فکر تعمیق و غنا بخشیدن به آن نخواهیم بود و از آن جا که روان شناسان و متخصصان، این ویژگی را حداقل تا سی سالگی، قابل توسعه و گسترش میدانند، این راهکار، یعنی توسعه آگاهی، توانایی جذب و بهره گیری از تمام امکانات زندگی، نیز مؤثر و کارآمد خواهد بود.
مطالعات انجام شده توسط سیسک (1989م.) یکی از روان شناسان حاکی از آن است که اوج خلاقیت در حدود سی سالگی است و پس از آن، در همان حد باقی مانده یا به تدریج کاهش پیدا میکند و به همین خاطر است که توجه به مسئله «آفرینش های ذهنی در دوره کودکی، نوجوانی و جوانی» فوق العاده حائز اهمیت است.
8. اوقات فراغت، همواره بستر مناسبی برای خلاقیت هاست. از آن جا که ذهن انسان در اوقات فراغت، به فعالیت موظفی مشغول نیست، انسان میتواند فارغ از قالب های از پیش طراحی شده، پیرامون مسائل مورد علاقه، فعالیت داشته باشد. انسان در اوقات فراغت، میتواند با طیب خاطر و آزادانه اندیشه نموده، در حل مسائلی که در حوزه شناختی او مطرح هستند، از تفکر واگرا بهره گیرد؛ همان تفکر واگرا یا خلاقی که خمیرمایه نوآوری ها و اختراعات بشری است.
تحقیقات انجام شده در زمینه ویژگی های افراد خلاق توسط سیسک (1985م.)، نشان میدهد که آنان علاوه بر این که از هوشی سرشار، صداقت، صراحت و انعطاف پذیری برخوردار هستند، از اوقات فراغت خود حداکثر بهره را گرفته، با آزاداندیشی و تفکر واگرا، مسائل مختلف را بررسی میکنند و به راه حل های نو دست مییابند.
در واقع، وجود فشار زمان یا فشار وقت در زندگی روزمره، خود زمینه ساز تنش و اضطراب فزاینده است. بدیهی است که وجود اضطراب شدید نیز از آفات تفکر مولد و خلاق است.
خلاقیت به عنوان یک شاخص کیفی مهم در دنیای پیچیده و سریع متحولشونده امروزی است، که به ما این امکان را میدهد تا علاوه بر پیداکردن راهحلهای ابتکاری برای طیف وسیعی از مشکلات، ایدههای جدیدی نیز ارایه کنیم. مطالعات بسیاری برای پاسخگویی به چگونگی تسهیل درک خلاقانه تاحال انجام شده است و اگرچه موسیقی همواره به عنوان یک عامل مهم روانشناختی مطرح بوده است، اما از تاثیر گوشدادن به آن در درک خلاقانه اطلاعات زیادی موجود نیست. بدین منظور برای بررسی تاثیرات موسیقی روی درک خلاقانه، پژوهشگران روی گروههایی از جامعه مطالعهای انجام دادند. افراد هر گروه مورد آزمایش بسته به ظرفیت احساسی (مثبت، منفی) و تحریک پذیری (بالا، پایین) به یکی از چهار نوع موسیقی آرام، شاد، غمگین و هیجانی گوش دادند و افراد گروه کنترل در سکوت قرار گرفتند. شرکتکنندگان با شروع پخش موسیقی با مسایل متفاوتی مورد مواجهه قرار گرفتند تا تفکر خلاقانه واگرا و همگرا ی آنها مورد آزمون قرار گیرد. آنهایی که چند راهحل اصیل و مفید را برای پاسخ به مسایل ارایه دادند در دسته خلاقیت واگرا ی بالاتر و آنهایی که فقط با یک راهحل و به عنوان بهترین راهحل به مسایل پاسخ دادند در دسته خلاقیت همگرا ی بالاتر قرار گرفتند. پژوهشگران با بررسی نتایج دریافتند که گوشدادن به موسیقی شاد، که در دسته موسیقی کلاسیک با ظرفیت مثبت و تحریک پذیری بالا قرار دارد، باعث تسهیل در تفکر و درک خلاقانه واگرا در افراد در مقایسه با گروه کنترل (سکوت) میشود. در این خصوص متصور شده است که متغیرهای موجود در ماهیت موسیقی شاد میتوانند باعث انعطافپذیری در تفکر شوند که به یافتن راهحلهای بیشتر برای مخاطبان آن در مقایسه با مخاطبان گروه کنترل، که چنین متغیرهایی را دریافت نکردند، منجر شود. این تحقیق نشان میدهد که بهطورکلی درک خلاقانه با موسیقی شکوفا میشود و مطالعات بیشتر میتواند در خصوص تاثیرات تنوع صدا روی سطح خلاقیت افراد از فرهنگهای مختلف، گروههای سنی و نیز دارابودن تجارب موسقیایی انجام شود. همچنین از نتایج این تحقیق پیشنهاد میشود که گوشدادن به موسیقی میتواند به عنوان یک راه ارزان ولی کارآمد برای ارتقای تفکر خلاقانه در محیطهای مختلف علمی، آموزشی و سازمانی محسوب شود
خلاقیت نیروی پیشران نوآوری های علمی، فناوری و فرهنگی است و میتواند به عنوان یکی از شایستگی های کلیدی قرن بیست و یکم تلقی شود. خلاقیت معمولا به عنوان تولید ایده، بینش یا راه حل مسئله تعریف میشود. اینکه چه عواملی در تسهیل شناخت خلاقانه نقش دارند از مدت ها پیش مورد بررسی قرار گرفته است و اگرچه اخیرا نقش مفید و موثر موسیقی در شناخت مشخص گردیده، اما اطلاعات اندکی درباره تاثیر موسیقی بر شناخت خلاقانه وجود دارد. این قسمت نیازمند بررسی و تحقیقات بیشتر است.
سیمون ریتر از دانشگاه "رادبوود" هلند و سام فرگوسن از دانشگاه فناوری سیدنی استرالیا گوش دادن به انواع مختلف موسیقی در هنگام کار را با کار در محیط ساکت مقایسه کردند.
نتایج مطالعات آنان نشان داد که موسیقی شاد کار خلاقانه و "تفکر واگرا"(ارائه راهحلهای جدید در حل مسئله )را افزایش میدهد و بر "تفکر همگرا"(ارائه راهحلهای قدیمی در برابر یک مسئله) تأثیری ندارد.
ریتور و فرگوسن 155 داوطلب را به پنج گروه تقسیم کردند و به هر یک مسئولیتی دادند تا آن را تکمیل کنند. چهار گروه از این شرکتکنندگان در حال کار به موسیقی کلاسیک با هدف تحریک احساسات مختلف گوش دادند و گروه پنجم در سکوت کار کردند.
آنها دریافتند چهار گروه اول که با موسیقی کار کردند ایدههای خلاقانه و ابتکاری داشتند.
ریتر و فرگوسن اظهار کردند: هدف این پروژه بیان ارتباط بالقوه بین گوش دادن به موسیقی و بهینهسازی خلاقیت واگرا و همگرا و نشان دادن آن بود. گوش دادن به موسیقی شاد موجب افزایش خلاقیت مثبت و برانگیختگی شده که با افزایش تفکر واگرا(تفکر خلاق) همراه است و بر تفکر همگرا(تفکر منطقی) تاثیری ندارد.
پس اگر شما به خلاقیت کاری نیاز دارید بهتر است با موسیقی کار کنید، اما اگر میخواهید مشکلی را رفع کنید بهتر است در سکوت و آرامش کار کنید.
برخی افراد ترجیح میدهند در هنگام کار محیط کاری ساکت و آرامی داشته باشند، اما برخی دیگر دوست دارند با گوش دادن به آهنگهای مورد علاقه خود کار کنند.
تاکنون این موضوع از لحاظ علایق شخصی افراد ارزیابی میشد اما در حال حاضر تحقیقات علمی نشان میدهد که گوش دادن به موسیقی در هنگام کار واقعا مفید است. البته این مورد بستگی به خود شخص نیز دارد. مطالعه نشان میدهد که شناخت خلاقانه میتواند از طریق موسیقی ارتقا یابد و تحقیقات بیشتر در این زمینه میتواند بهتر نشان بدهد که صداهای مختلف محیط چگونه میتوانند بر خلاقیت تاثیر بگذارند. باید داوطلبانی از فرهنگ ها، گروه های سنی و میزان تجربه موسیقیایی مختلفی در این نوع تحقیقات شرکت نمایند. گوش دادن به موسیقی میتواند به طریقی ارزان و کارآمد باعث بهبود و افزایش قوه تفکر خلاقانه در حوزه های علمی، آموزشی و سازمانی شود.
خلاقیت و تاثیر موسیقی بر آن