شما را با آنچه انجام میدهید میشناسند : عملکردهایتان، نه با آنچه در سر دارید !
من از طرفداران کتاب های راهنمای خودتان انجام دهید یا ژورنال ها یا برنامه ریزان نیستم !
البته همه آنها خوب هستند چون به بسیاری از افراد کمک کردند، اما نکته اساسی این است که هیچ یک از آنها برای من موثر نبودند. اگر قبلا برخی از آنها برای من موُثر نبودند. اگر قبلا برخی از آنها را مطالعه کرده باشید و اکنون این کتاب را میخوانید پس احتمال دارد که آنها هرگزبرای شما نیز موثر نبوده باشند.
من شخصا ممکن است در شرایط حاد زندگی واقعی خودم دچار کسالت، ناراحتی و حتی نا امیدی شوم و دست از تلاش بردارم. یک شکست واقعی دیگر که باید به لیست افزوده شود. در این صورت همه مشکلات بر من تاثیر گذاشته و قطعا قطع امید خواهم کرد.
اما همیشه امیدی هست : درست مثل خدمات درجه یک سایت آمازون!
عاشق کمک کردن به دیگران هستم تا بتوانند به طور ناگهانی زندگی خود را برای همیشه تغییر دهند : بدین ترتیب آنها نیز میتوانند توانمند شده و باهر اشتباه دست از تلاش بر ندارند. به همین دلیل است که اقدام به نوشتن این مطالب کردم.
مشکل اصلی هر یک از ما در زندگی ای است که تصور میکنیم آنچه باید و لازم است انجام شود را بلد هستیم، دست کم تا حدودی !
هر زمان که بخواهید تغییراتی در زندگی خود ایجاد کنید همین تفکر در ذهن شما ایجاد میشود. برای مثال همیشه تصور میکنید که اگر پول بیشتری داشته باشید، نگرانی کمتری داشته باشید ،صبر و اعتماد به نفس بیشتری از خود نشان دهید، زندگی برایتان جالب تر خواهد شد یا دست کم بهتر ! همیشه به خود میگویید : " من به عشق نیاز دارم، به یک تغییر، به یک زنگ تفریح برای تمدد اعصاب و اما طبق تجربیاتی که در زمینه سایرین کسب کردم، آنها همیشه بدون درگیری و دشواری زندگی خود را ادامه میدهند و حتی به شفافیت ذهن خود یا متقاعد شدن برای تغییر نیاز ندارند.
آنچه آنجا دور از دسترس است،برای تغییر بازی ضروری است!
باور کنید جدی میگویم! شما نیز در این خصوص فکر کنید. اگر تلاش کنید و حقیقتا به دنبال بر طرف کردن مشکلات باشید، به همان زندگی که آرزویش را دارید خواهید رسید، در واقع : اگر این خواسته را نداشتید اکنون این مطلب را نمیخواندید. بالاخره این مطلب نیز نکاتی برای آموزش به شما خواهد داشت.
بسیار خب، شروع میکنیم!
اجازه بدهید برایتان توضیح دهم که این مطالب یک کارگاه آموزشی شخصی برای مغز شما است، یک منبع سالم و دقیق برای اینکه بتوانید مشکلات زندگی خود را حل کنید و آنچه برایتان مهم است را کشف کنید. در اینجا بزرگترین موارد برای ایجاد تفاوت ها را به شما معرفی میکنیم و شما را برای ایجاد تغییرات امکان پذیر توانمند میسازیم تا حتی المقدور تغییرات بیشتر را در زندگی خود ایجاد کنید. در این مطلب به شما میآموزیم که چگونه بازی ایجاد تغییرات در زندگی را شروع کنید، همان تغییراتی که از گذشته تاکنون در پی ایجاد آنها بوده اید. پس از پایان این مطالب، مسیر ایجاد تغییرات برایتان شفاف تر خواهد بود.
از کجا شروع کنیم؟ از ایده های بی شماری شروع کنید که تاکنون در ذهن داشته اما همه را نیمه کاره یا حتی بدون شروع کردن، رها کردید. با ایمیل های پاسخ داده نشده، دوستی های فراموش شده، احساسات و روابط تیره شده، حسرت های شغلی، خشم و اضطراب و بی حسی در خصوص انبوهی از مسائل که تاکنون با آنها مواجه شدید، از کنار آنها بی تفاوت عبور کردید، به خود قول دادید که حتما آنها را به موقع انجام داده یا به سرعت برای تمام کردن آنها اقدام خواهید کرد، اما هرگز به این کارها رسیدگی نکردید. از همه مواردی شروع کنید که با استرس همراه بودند و آنها را حل کنید. به مسیری ادامه دهید که اخیرا به سختی به سمت موفقیت و شادی طی میکردید.
برای ادامه مسیر زندگی، به ظرفیت کامل نیاز دارید، شما به یک نوع فضای ذهنی وسیع نیاز دارید تا بالاترین سطح از توان خود را نشان دهید. موثرترین خویشتن را به نمایش بگذارید، همان خویشتنی که اکنون در فضای درون ذهن شما فشرده و مچاله شده است! آن را رها کنید تا بتواند بر بهترین بخش از ذهن شما احاطه داشته باشد. شاید مشکلات بازگردند و شاید افکار منفی بازگردند، اوه ،بله! کار آنها با شما هنوز تمام نشده است.
ذهن شما همانند یک ظرف آب است که میجوشد و سپس خنک میشود، این کار همچنان ادامه دارد و فقط ذهن شما زمانی در آرامش است که آتش زیر ظرف آب خاموش شده باشد، اما زمانی که آتش روشن باشد، وای خدای من!
آخرین مشاجره با خواهرتان را به خاطر دارید؟ آن نیز به ذهن شما بازمی گردد. ترس خود از نگارش یک کتاب را به خاطر دارید؟ سلام! من هم اینجا هستم! پرینت وضعیت حساب بانکی خود را به خاطر دارید؟ وضعیت پرداخت وام اتومبیل خود را چه، به خاطر دارید؟ کودکی سخت، نداشتن هدف، همسر سابق، اندام نا مناسب و زشت، مادر، پدر، رئیس، سگ تان که اخیرا از دنیا رفته را به خاطر دارید؟ هر آنچه تصور میکنید اکنون برایتان مشکل ساز نیست یا آنچه همیشه سعی کرده بودید یکبار دیگر با همه توان زنده شده و به ذهن شما هجوم میآورند تا هر از چندی با حسرت بر پشت دست خود بکوبید و از رفتن بازبمانید...
*** اصولا کار ها را به شیوه دیگران انجام نمیدهم. اکنون در این مطلب شیوه متفاوتی را به شما معرفی میکنم، شیوه ای که تا حدودی با رویکرد فلسفه شهری من مطابقت دارد تا شما نیز بتوانید مسیری به اعماق تاریک زندگی پر راز و رمز خود باز کنید. اگر کتاب خود را به فنا ندهید! را یکبار یا یک میلیون بار خوانده باشید و اگر فقط بخش های منتخب آن را در اینستاگرام خوانده باشید، این عبارت ها برایتان آشنا خواهند بود.
البته میدانم که همه ما به سادگی مطالبی را مطالعه میکنیم و سپس به سراغ موارد دیگری در زندگی روزمره میرویم تا همه مطالب مفید برای تغییر دادن زندگی را فراموش کنیم. برای کمک به درک بهتر مطالب و سپردن آنها به ذهن آنچه قرار است به شما بگویم را در قالب چند عنصر کلیدی ساده بیان کردم.
در مطالب قبلی چگونگی گفتگوی منفی با خود را برایتان توضیح دادیم، این نوع گفتگو ها باعث خواهند شد که همیشه انتخاب های بد داشته باشیم و آنها را بار ها و بارها تکرار کنیم. هفت مسیر به شما معرفی شده است تا از بروز گفتگوی منفی با خودتان پیشگیری کنید.
هفت شعار در آن کتاب به شما معرفی شد، به خاطر دارید ؟ در اینجا نیز قرار است فرصت دیگری برای شما مهیا کنیم تا یک متوقف کننده را جلوی افکار منفی قرار داده و از هجوم آنها پیشگیری کنید تا مسیر خود در زندگی را باز نگهدارید. اگر بتوانید کار هایی را شناسایی کنید که بیشترین تاثیر را برای ایجاد تفاوت خواهند داشت، بیشترین منفعت را خواهید برد. بله! از هم اکنون به فکر شناسایی مواردی باشید که شما را از به فنا رفتن نجات میدهند.
همه ما همیشه با سر به درون مشکلات سقوط کرده و فقط بر مواردی تمرکز میکنیم که هیچ تاثیری بر زندگی ما ندارند، پس از آن است که از خود میپرسیم چرا این موارد کارایی کافی ندارند؟
واقعا چرا ندارند؟؟؟!! تکرار همین چرخه چه فایده ای برای شما دارد.
همین موارد است که این مطلب را از سایر موارد متمایز میکند. این مطلب برای برنامه ریزی نیست، شما میتوانید از تقویم روی دیوار آشپزخانه یا حتی گوشی تلفن همراه برای برنامه ریزی استفاده کنید به همین سادگی! این مطلب انگیزشی هم نیست، اگر نیازمند یک چنین کتابی هستید به (خود را به فنا ندهید! ) مراجعه کنید، فقط کافی است یکی از فصل های آن کتاب را به طور تصادفی انتخاب کرده و شروع به مطالعه کنید، به طور ناگهانی انگیزه بیشتر از آنچه نیاز داشته باشید را به دست خواهید آورد.
من نیز قرار نیست یک استراتژی پیچیده دیگر برای پیروی در یک زندگی پیچیده و مبهم به شما ارائه کنم. در اینجا از راز های سه / پنج / هفتگانه موفقیت خبری نیست، همچنین قرار نیست یک سرنام بی معنی و چرند را به شما معرفی کنم که هر روز صبح پس از بیرون آمدن از رختخواب تکرار کنید و به آرزوهای خود برسید.
در اینجا میتوانید به سادگی پاسخ بسیاری از پرسش های خود را بیابید. تاکنون بسیاری از افراد را با مطرح کردن این پرسش ها به چالش کشیدم و مشاهده کردم هر زمان آنها بتوانند صادقانه و به طور کامل به همه این پرسش ها پاسخ دهند، زندگی آنها تغییرات شایان توجه ای خواهد کرد. این پرسش ها به گونه ای طراحی شده اند که آنچه سرکوب کردید یا با تلاش فراوان به حداقل رساندید را آشکار کنند. همه ما مواردی داریم که آنها را به گوشه ای از زندگی خود هل داده تا از شر آنها خلاص شویم، اما نمیدانسنتیم که این موارد وزن بیشتری خواهند گرفت. واجب است که در خصوص این پرسش ها با دقت بیشتری فکر کنید، برای یافتن پاسخ مناسب برای برخی از این پرسش ها به چند دقیقه زمان نیاز دارید، اما برخی دیگر به حدی پیچیده هستند که لازم است حتی یک یا دو روز به آنها فکر کنید. توجه داشته باشید که پاسخ های یک واژه ای کافی نیستند. پاسخ های شما باید نشانگر مهم ترین دغدغه های انسانی شما باشند که تاکنون بیش از سایر موارد ذهنتان را تحت فشار گذاشتند، این ها همان حقایقی هستند که در پس زمینه احساسات شما کمین کرده و در زیر لایه ای از بهانه ها یا توجیهات مخفی شدند.
قرار نیست راهکاری برای ساده سازی زندگی و یا توانمند کردن خودتان ارائه کنم چون این کار از عهده خودتان نیز بر میآید. نکته مهم را در پاسخ های خودتان جستجو خواهیم کرد، بنابر این هنگام ارائه پاسخ ها دقت کنید و با تعهدات کامل نسبت به بیان حقایق پاسخ دهید.
در این بخش، سه دسته بندی را بررسی خواهیم کرد:
این موارد حیطه های اصلی زندگی هر فرد را پوشش میدهند و همین ها هستند که باعث بروز کشمکش یا حتی رکود خواهند شد. این حیطه ها نشانگر میزان صبر و حوصله فرد در مورد خودش، چگونگی پیشروی بیفکرانه در روابط و البته شیوه های بیهوده سرهم بندی کردن زندگی هستند.
می خواهم بدانید که من مشکلات شما را درک میکنم و میدانم که (شما بودن) چه مفهومی دارد چون من نیز خود شما هستم. شاید هم سن شما نباشم یا جنسیت من با شما تفاوت داشته باشد، شاید گذشته من هیچ شباهتی به گذشته شما نداشته باشد اما قطعا هر دو مورد دارای اجزاء مهم مشترک هستند که ما را با هم مرتبط میکنند. همه ما انسان هستیم، زمانی که به نوعی با یکدیگر مرتبط میشویم، راز ارتباط انسانی همچون یک گل نیلوفر آبی شکوفا میشود، به عبارت دیگر من نیز پیشینه ای همچون خود شما دارم.
دو مسئله بسیار مهم و حیاتی وجود دارند که برای آغاز مشارکت در این مطلب به آنها نیاز دارید.
اول از همه باید خودتان صادق باشید، یک صداقت کامل و همه جانبه. اغلب مردم به اشتباه تصور میکنند که با خودشان صادق هستند در حالی که این طور نیست.
اول از همه باید میزان دوروغ گویی خود را بررسی کنید،جدی گفتم!
شما به خودتان دروغ میگویید، پس یگ دروغگو، پنهان کار و متظاهر هستید. اجازه بدهید برایتان توضیح دهم! قبل از آنکه بخواهید سوار بر مرکب لجبازی شوید و جمعیت کثیری را در توییتر به کمک و پشتیبانی از خودتان دعوت کنید، برایتان توضیح خواهم داد.
تا به حال چند بار به خودتان تاکید کردید همه کارها روبه راه هستند یا شما با یک موضوع مشکلی ندارید، در حالی که این گونه است؟ قطعا به خاطر دارید که تاکنون به خودتان گفته اید: مهم نیست، مشکلی نیست! در حالی که این گونه نبوده است و شما همچنان دلیرانه به راه خود ادامه دادید.
تاکنون چند بار صادقانه به خودتان گفتهاید که از عهده یک کار بر نمیآیید در حالی که از اعماق قلب خود اطمینان داشتید که میتوانید؟ البته که میتوانم اما الان نه! الان نه، فقط همین! کارهای زیادی دارم که باید انجام شوند. البته که کارهای زیادی دارید، به همین صورت مجوز آنها را صادر کردید.
از سوی دیگر قطعا مواردی هم در زندگی شما بوده است که به خود تاکید کردید کاری را به انجام میرسانید، اما در اعماق قلب خود اطمینان داشتید که این کار را نخواهید کرد. سعی خود را خواهم کرد! اوه، بله! خداوند عاشق کسانی است که سعی و تلاش در زندگی را در درجه اول اهمیت قرار داده اند.
با گفتن این موارد قصد نداشتم شما را از زندگی ناامید کنم تا هم اکنون که جلوی قفسه شامپوها در فروشگاه ولمارت ایستاده اید، کشمکش با خود را شروع کنید. همه این ها را توضیح دادم که بدانید در درجه اول باید با مشکلات خودتان مواجه شوید. شما دوست من، شما پر از اشتباه هستید و خودتان باید آن را تصحیح کنید. شما برده احساسات و بهانه های خود هستید و از مدت ها پیش در شبکه ای از فریب ها و جعل هایی که شخصا ایجاد کردید، گرفتار شده اید. همه این ها را با دروغهایی که به خودتان گفتید ایجاد کردید. از نظر شما این وضعیت غیر واقعی، کاملا عادی است!
گاهی اوقات حتی برای ایجاد این وضعیت جنگیده اید، حتی برای پنهان کردن واقعیت از سطوح بالایی از تمسخر و خشم استفاده کرده اید، درست میگویم؟ در همین ابتدای کتاب در مورد مسائلی که شما از آنها شرمسار هستید یا به شدت احساس گناه میکنید، صحبتی نمیکنم اما در مباحث خاص به آنها پرداخته ام. این نوع تقلید های جعلی محض را باید پس از خواندن این صفحات دور بریزید. این مطلب که همچون یک کتاب کار است به شما در همین رابطه کمک خواهد کرد، اما اگر نتوانید حقایق را درک کنید، خواندن این مطلب و انجام تمریناتش نیز فقط یک اتلاف وقت خواهد بود.
اکنون زمان آن فرا رسیده که بدون قید و شرط با خودتان صحبت کنید و در نهایت، شفافیت و راحتی خاص ناشی از شناخت خود و روراست بودن با خود را تجربه کنید. بهترین بخش کار این است که شما میتوانید همه این کارها را در خلوت و با حفظ حریم خصوصی انجام دهید.
برای جمع بندی فعالیت ها ،لازم است به پرسش های نهایی در این مطلب پاسخ دهید. دقت کنید که پاسخ ها کامل باشند، صد در صد بر اساس صداقت باشند و هیچ نکته ای را از قلم نیندازید.
وفای به عهد
گام بعدی بررسی قول هایی است که تاکنون داده اید. بسیاری از قول هایی که میدهید به هیچ نمیارزند از این اظهار نظر عصبانی شدید؟ چه فایده دارد که همیشه باید با مسائلی درگیر شوید که بر روی اعصاب شما تاثیرات منفی دارند. اکنون زمان درک احساساتتان رسیده است مه اینکه به سادگی با آنها درگیر شده و خود را به دردسر بیندازید.
علت ضعیف بودن وعده هایتان این است که یک عمر آنها را تغییر داده، شکسته اید یا حتی پشت گوش انداختید. گاهی اوقات آنچه یک وعده یا پیمان مینامید ابدا این گونه نیست، بلکه فقط یک عبارت از صمیم قلب و صادقانه است که ممکن است اجرایآن بستگی به عواملی همچون وضعیت آب و هوا، پول، زمان،احساسات،خلق و خو،سایر عوامل و شرایط محیطی و ... داشته باشد.
با گذشت زمان روابط شما یا آنچه اسمش را رابطه گذشته اید رقیق و کمرنگ میشوند، قدرت فردی یا ارتباطات واقعی در آنها از بین میروند. در این زمانسردرگم میشوید که چرا زندگی شما آن گونه که باید نیست! شاید تا به حال از دادن وعدهو قول امتناع کردید تا همیشه یک راه فرار داشته باشید: آیا اعتقاد دارید که نداشتن تعهد متضمن این است که هرگز بد به نظر نرسید؟ حتی زمانی که قول میدهید، فقط در مورد مسائلی صحبت میکنید که انجام دادن آنها از قبل مشخص است چون کار راحتی است. باز هم دوست دارید در همان محیط امن خود باقی بمانید و خطر نکنید! اجازه بدهید با شما صادق باشم، همیشه قول هایی میدهم که میدانم وفای به آنها فراتر از قدرت من است در نتیجه زندگی خود را زیروزبر میکنم تا بتوانم به قول هایی که دادم عمل کنم. همیشه حصار دورتادور خود را مرتفع تر از قبل میکنم، البته این کار نارحت کننده است، باعث بروز خشم و ناراحتی میشود، اما در نهایت مرا توانمند میسازد. عاشق انجام این کار در تمام مراحل زندگی هستم.
آیا تاکنون عبارت (هرگز قولی ندهید که از عهده انجام آن برنمی آیید) را شنیده اید؟ آن را به طور کامل از ذهن خود پاک کنید، آن را فراموشش کنید، لازم است از هم اکنون عاشق ایجاد تعهدات قوی و سنگین باشید.
حس شما از قدرت فردی مستقیما با قدرت روابط بین شما و آنچه میگویید مرتبط است. وفا به قول های شخصی تنها منبع بی ارزش ،بلا استفاده و نادیده گرفته شده قدرت فردی است.
اگر میل به تغییر زندگی خود هستید، لازم است که وفا به قول هایی که میدهید را بالاتر از هر کار دیگر در نظر بگیرید. چرا؟ چون قول های شما احساسات ندارند که نگران شوند، چون قول های شما هرگز نگران وضعیت آب و هوا نیستند، چون آنها به مقدار پولی که دارید یا آنچه سایرین در مورد شما فکر میکنند، اهمیت نمیدهند. آنها از معدود ماهیت های مستقل در جهان هستند و توقع دارند بهترین ذات خود را نشان دهید. آنها شما را اغوا میکنند تا گاهی اوقات فراتر از توان خود عمل کنید، به ویژه زمانی که بیش از پیش سعی دارید از آنها فرار کنید یا در مقابل آنها مقاومت نشان دهید. به خاطر داشته باشید که قول هایتان آینده شما هستند، احساسات و گذشته شما هستند، همچنین آنها را باید از همان انتخاب هایی تصور کنید که هر روز ناچار هستید انجام دهید، این روند هر روزه ادامه دارد از هم اکنون تا زمانی که به کام مرگ فرو روید.
برای اینکه متوجه شوید دادن قول های سنگین و بزرگ تا چه حد اهمیت دارد، در اینجا قول را برایتان توصیف میکنم:
- بیان صریح که یک نفر کاری را انجام میدهد یا انجاتم نمیدهد.
- یک بیان صریح و الزام آور قانونی برای کسی که قول را دریافت کرده است تا او حق داشته باشد در قبال انجام دادن یا ندادن یک عملکرد خاص اقدام به شکایت کند.
همان طور که مشاهده میکنید هرگز از مفاهیمی همچون مگر اینکه استفاده نشده است، چون هیچ عذر و بهانه ای پذیرفته نیست، در اینجا به احساسات شما یا توان شما یا مواردی که بر علیه شما روی میدهند اشاره نشده است. خیر! در اینجا به خلق و خوی شما یا حتی ناراحتی یا عدم انگیزه شما نیز اشاره نشده است، هیچ نکته ای در خصوص موقعیت خاص یا حتی یک واژه در خصوص موارد غیر ممکن ذکر نشده است.
به گذشته و زندگی خود دقت کنید، هر شکست فردی که در زندگی متحمل شدید، مربوط به نقض یکی از وعده ها یا پیمان ها بوده است، کاری که تصمیم به انجام آن داشتید، اما ناگهان دست از تلاش در راستای رسیدن به آن برداشتید. البته تصور میکنید که شما در مواجهه با یک مانع غیر قابل عبور ناچار شدید عهد و پیمان خود را بشکنید یا اینکه موقعیت های زندگی به شما فرمان دادند: کافی است! و شما نیز ناچار دست از وفای به عهد برداشتید. احتمالا شما نیز همانند سایرین برای تسکین درد خودتان اقدام به تغییر مسیر کردید یا شاید هم به دنبال یک توافق با دیگران بودید تا اعتبار خود را به اثبات برسانید. در همه این موارد شما خود را گول زدید تا باور کنید فردی به غیر از خودتان هستید. پس از آن همانند سایرین به یکی از قربانیان مشکلات تبدیل شدید.
همه چیز بستگی به خودتان دارد، سایر موارد اهمیت ندارند. اگر بتوانید به این نکته مهم که در این مطلب به آن اشاره میکنیم ایمان بیاورید و آن را به طور کامل درک کنید، شما نیز به یک موجود غیر قابل توقف تبدیل خواهید شد.
شک نکنید که برای ایجاد تغییر در زندگی باید بدون تردید شیوه ارتباط خود با قول و قرارهایتان را تغییر دهید. هز زمان که قول های بزرگ و سنگین دادید، زندگی شما نیز به سبکی پرنده سبک بار خواهد بود، اما اگر این کار را نکنید به همین شیوه زندگی ادامه خواهید داد، یعنی همین زندگی ساده و سیاه و سپید! در در ادامه این مطلب برایتان توضیح خواهیم داد که چه باید بکنید، در هر بخش باید با شرایط واقعی و صریح قول بدهید و سپس باید تغییراتی در زمینه رویکرد های مرتبط به آن موارد در زندگی خود ایجاد کنید.
از هم اکنون میدانم که اصولا همه شما چه دیدگاهی نسبت به این موضوع دارید. به خوبی میدانم که بسیاری از مردم در خصوص پیچیدگی ها و شرایط مختلف و موانع و منحصر به فرد بودن کارهایشان چه میگویند، اما در جهانی که یک نابینا به خود قول میدهد از قله اورست بالا رود و همین کار را انجام میدهد و با همه مشکلات در این مسیر دست و پنجه نرم میکند، شایسته نیست که شما هر از چند گاهی در انجام کار های روزمره احساس ناتوانی کنید.
اریک وایهنمایر همان فرد نابیناست که از آن قله بلند صعود کرد و شما میتوانید نام وی را در گوگل جستجو کنید.
آخرین نکته مهم
این مطلب کار را به همین شیوه که به شما ارائه شده است دنبال کنید. لطفا هیچ یک از مطالب را بدون خواندن رد نکنید، حتی اگر اطمینان دارید که در زمینه های مطرح شده در آن صفحات از تبحر خاص برخوردار هستید. با خواندن همه مطابل با مواردی آشنا میشوید که تاکنون به اشتباه انجام میدادید. شما میتوانید هر چند بار که مایل هستید برخی قسمت های مورد نظرتان را بخوانید، حتی در صورت نیاز میتوانید پس از روزها، هفته ها، ماه ها و سال ها دوباره به این موارد رجوع کنید. یک جلد از کتاب خود را به فنا ندهید! را در دسترس داشته باشید، چون به شما کمک میکند برخی از چالش های مطرح شده در اینجا را بهتر درک کنید. همیشه یک ماژِیک نشانه گذاری متون، مداد،خودکار،مدادپاک کن،کاغدهای یادداشت چسب دار و چند کاغذ سپید در دسترس داشته باشید.
به همه آنها احتیاج خواهید داشت تا صادقانه به برخی از وعده هایتان عمل کنید.
تنبلی بسه