1. شال
2. روسری
مقدمه ای از تاریخ پیدایش حجاب
شکل گیری پوشش در میان اقوام مختلف دارای خاستگاهی مشترک بوده، اما در گذر زمان تحت تاثیر عوامل گوناگون، هریک از اقوام نوعی خاص از پوشش را برگزیده اند که در واقع نماد تجربه تاریخی و فرهنگی آنان به شمار میآید. پوشاک نیز همانند سایر پدیده های زندگی از بدو پیدایش در طول تاریخ سیر تکاملی خود را طی کرده و از صورت ابتدایی خود بیرون آمده است.
موضوع لباس به اندازه تاریخ بشر کهن است؛ چرا که تنها موجودی که عریان متولد میشود و لباس میپوشد انسان است. انسان ها لباس بر تن میکنند، تا جایی که میتوان آن را خانه اول انسان به شمار آورد. در پاسخ به پرسش چرا انسان لباس میپوشد؟ باید عناصر مختلفی را مد نظر قرار داد.
می توان گفت که لباس بیانگر موقعیت، جنسیت، ملیت، تمدن، باور و احساسات انسان است. در رابطه با این موضوع سرپوش ها از اهمیت بیشتری نسبت به لباس های بالاتنه برخوردار بودند. به عنوان بخشی از تاریخ تمدن، پوشش تنها لباس نیست بلکه شامل خالکوبی ها، شکل موها، سبیل، ریش، مدل موهای زنان و به خصوص سرپوش ها میشود که از ویژگی های مهم متمایز کننده یک اجتماع از اجتماع دیگر بود.
یکی از راه های تمایز بین دو جنسیت، لباس است. لباس یکی از راه های تشخیص تغییر در گرایش ها و افکار افراد است بدون آن که سخنی بر زبان بیاورند. لباس و حجابی که تحت تاثیر دین و فرهنگ پوشیده میشود با تغییر در دین و فرهنگ عوض میشود. بحث در باب لباس پیچیده است، این که چرا انسان ها لباس میپوشند؟ عناصر تاثیر گذار در پوشش چیست؟ در این باب چه قوانینی دخیل هستند و اصول پوشش در ادیان چیست؟ باید مورد بررسی قرار گیرد.
هریک از اقوام مختلف، بنا به مقتضیات ویژه خود به تهیه لباسهای گوناگون پرداخته و در دوخت و تزیین آن ابتکاراتی از خود نشان داده اند.
اما عواملی از قبیل:
1- شرایط جغرافیایی و محیطی و آب و هوا 2- نحوه زندگی و اسکان و اوضاع اجتماعی 3- جنگ ها و اوضاع سیاسی و نوع حکومت 4- شرایط و اوضاع اقتصادی و پیشرفت های تکنولوژی 5- اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم 6- نظام طبقاتی حاکم بر جامعه 7- روابط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، بر فرم لباس ها درجوامع مختلف موثر بوده اند.
تاریخچه پوشش و عفاف
بر اساس پژوهش ها، از آغاز پیدایش انسان، هر یک از زن و مرد کوشیده است تا پوشش مناسب خود را تهیه کند. آدمی نخست با برگ درختان، سپس با پوست حیوانات و بعدها با دستبافت های خود، خویش را پوشاند. ویل دورانت درباره پوشاک انسان و تاریخ صنعت بافندگی می نویسد: «از وقتی که انسان بافندگی را آغاز کرد بر حسب ضرورت سوزن و سنجاق را ساخت، با پشم گوسفند و الیاف گیاهان، لباسهایی را برای خود تهیه کرد. »
تمام کسانی که زندگی بشر و تحولات آن را ارزیابی کرده اند، بر این تلاش تاکید ورزیده اند و خوشبختانه با پیشرفت صنعت و دست یافتن به منابع و ابزار جدید، پوشش نیز از تغییرات تکاملی بهره مند گردید و انسان به پوشاک مناسب تر دستیافت. نکته قابل توجه آن است که اگر چه حیات آدمیان از همان آغاز با «پوشش» پیوند خورده است، به دلیل وجود نوعی احساس حیای طبیعی در جنس زن، زنان در طول تاریخ در امر پوشش تلاش و جدیّت بیشتر از خود نشان داده اند.
painted_girl_hormoz
بنابر گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است؛ هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه به طور کامل از بین نرفته است. مورخان به ندرت از اقوام بدوی که زنانشان دارای پوشش مناسب نبوده و یا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر میشدند، یاد میکنند.
دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل از تاریخ و عصر حجر نسبت میدهند، کتاب «زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب، مینویسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسی آثار و نقوش به دست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط میشود، و به این دلیل، عقیده عده ای که میگویند «مذهب» ایجادکننده حجاب است، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت که در دگرگونی و تکمیل آن بسیار مؤثر بوده است. (شمیم یاس، شماره 32 – عباس رجبی، به نقل از علی اکبر علویقی زن در آینه تاریخ)
بی دلیل نیست که همواره پوشاک با مدنیّت و تمدن بشری ارتباط مستقیم داشته و هر چه تمدن انسان جلوتر رفته، تکه های پوشش او بیشتر شده است و تنها در قرن بیستم است که میبینیم تمدن با هزاران تعمد با عریانی و برهنگی همراه میشود.
سابقه و دیرینه پوشش و حجاب در ادیان الهی
بسیاری از متفکران، بنابر آیات قرآن و کتب مقدس _ آدم و حوا بدون حضور ناظری بیگانه از برهنگی احساس شرم کردند و بدون آن که تحت تاثیر هیچ آموزه، فرمان یا تذکری قرار گیرند، به وسیله برگهای درختان بهشتی به سرعت خود را پوشاندند _ راز رویکرد انسان به پوشش را نهاد و فطرت او دانسته اند؛ زیرا اول اینکه نخستین انسان ها به طور فطری به پوشش روی آورده اند .دوم اینکه گزارش های موجود به خوبی اثبات میکند که پوشش زنان به عنوان حجاب، در نقاط مختلف جهان به طور کامل رعایت میشده و در بعضی از موارد با شدّت و سختی همراه بوده است. سوم اینکه اگر اکنون نیز به لباس ملی کشورهای جهان بنگریم، معمول بودن حجاب زنان را به خوبی در میابیم. نگاهی به پوشش زنان در ادیان و اقوام مختلف نشان میدهد یهودیان، مسیحیان، اعراب، یونانیان، اهالی رم، آلمان، خاور نزدیک و... حجاب را به طور کامل رعایت میکردند و اکثرا سر خویش را نیز میپوشاندند.
از سوی دیگر متداول بودن حجاب در میان ملل مختلف که عقیده، مذهب و شرایط جغرافیایی متفاوت داشتند، نیز نشان دهنده تمایل فطری زنان به حجاب دانسته شده است و دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاریخ و عصر حجر نسبت میدهند.
پوشش زن در ادیان بزرگ الهى
پوشش و به عبارتی حجاب در کلیه ادیان الهی به شکل بسیار با اهمیتی وجود داشته است به گونهای که بعد از ظهور اسلام، اصلاح و تلطیف گشت.
حجاب در شریعت حضرت ابراهیم(علیه السلام)
در آئین مقدس حضرت ابراهیم (علیه السلام) مسئله ی پوشش زنان، حائز اهمیت بوده است. در کتاب تورات چنین میخوانیم: « “رفقه ” چشمان خود را بلند کرده و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد، زیرا از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما میآید؟ خادم گفت: آقاى من است. پس برقع خود راگرفته، خود را پوشانید. »
از این بیان روشن میشود که پوشش زن در مقابل نامحرم در شریعت حضرت ابراهیم (علیه السلام) وجود داشته است؛ زیرا «رفقه» در مقابل اسحاق که به او نامحرم بود، از شتر پیاده شد و خود را پوشاند تا چشم اسحاق به او نیفتد.
حجاب در آیین یهود
در اصول اخلاقى «تلمود» که یکى از کتابهاى مهم دینى و در حقیقت فقه مدون و آیین نامه زندگى یهودیان است، آمده: «اگر زنى به نقض قانون یهود میپرداخت، چنانچه مثلاً بی آنکه چیزى بر سر داشت به میان مردم میرفت و یا در شارع عام نخ میرشت یا با هر سنخى از مردان درد دل میکرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلّم مینمود، همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد. »
حجاب در آیین مسحیت
در کتاب انجیل آمده است: پولس در رساله خود به قدنتیان تصریح میکند:
«اما میخواهم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا. هر مردى که سرپوشیده دعا یا نبوت کند سر خود را رسوا مینماید. اما هر زنى که سربرهنه دعا کند، سر خود را رسوا میسازد؛ زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمیپوشد، موى را نیز ببرد و اگر زن را موى بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد؛ زیرا که مرد را نباید سر خود را بپوشد چون که او صورت و جلال خداست، اما زن جلال مرد است؛ زیرا که مرد از زن نیست، بلکه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده، بلکه زن براى مرد. از این جهت زن میباید عزتى بر سر داشته باشد، به سبب فرشتگان… در دل خود انصاف دهید آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند. »
پس در جایى که براى دعا باید سر زن پوشیده باشد، به هنگام روبه رو شدن با نامحرم پوشش سر لازمتر خواهد بود.
نیز در انجیل، در رساله پولس، به تیموتاوس میگوید: «و همچنین زنان خود را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلفها و طلا و مروارید و رخت گرانبها، بلکه چنان که زنانى را شایسته است که دعواى دیندارى کنند به اعمال صالحه. »
حجاب در اسلام
حدود پوشش برای زنان در احکام اسلامی ولایت دارد بر اینکه: پوشاندن غیر وجه و کفین بر زن واجب است و پوشش بدین نحو جزء ضروریات و مسلمات است و از نظر قرآن، حدیث و فتاوی هیچ اختلاف و تشکیکی در این باره وجود ندارد. در قرآن و روایات ائمه هدی علیه السلام کلماتی درباره ی مسئله ی پوشش بیان شده که شناخت دقیق آن در تبیین موضوع کمک شایانی میکند از این رو به بررسی این واژه ها میپردازیم:
پوشش : به معنای پوشیدن و در لفظ عرب آن حجاب و حایل است. استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زنان اصطلاحی نسبتا جدید است. در قدیم و به خصوص در اصطلاح فقها، کلمه ی ستر :به معنای پوشش به کار میرفت است. بنابراین علاوه بر معنای قدیم حجاب تحت عنوان پرده و حایل، امروزه اصطلاحاً تنها به معنانی پوشش خاص زنان است.
تبرج: در لغت به معانی بروز و ظهور است و معنای اصطلاحی تبرج، آشکار کردن و جلوه گری زینتهای زن است. در جای دیگر تبرج را خودنمایی در مقابل مردان معنا کرده و نوشته «تبرجت: اظهرت زینتها للرجال» بدحجابی یکی از مصادیق تبرج است.
حجب (حجاب): یکی از معانی حجاب پرده و پوشش و حائل است. کلمه «حجاب» هم به معنای پوشیدن است هم به معنی پرده و پوشش و بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت معنی پوشش میدهد که پرده وسیله پوشش است. شهید مطهری در این باره میفرماید: «همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند اسلام خواسته زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود در حالی که وظیفه پوششی که اسلام برای زنان مقرر کرده است بدین معنی نیست.»
جلباب: در قرآن کریم جلباب یکی از پوششهای لازم برای زنان مومنین معرفی شده است:
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِکَ أَدْني أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً
ای پیغمبر به زنان و دختران خود و زنان مومنین بگو که خویش را به چادر فرو پوشند که این کار برای اینکه انها به عفت و حرمت شناخته شوند تا از تعرض و جسارت هوسرانان آزار نکشند، بسیار بهتر است و خدا در حق خلق بسیار آمرزنده است.
خمار: یکی دیگر از پوششهایی که درقرآن کریم برای زن معرفی شده است خمار است.
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ…وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ…
به زنان با ایمان بگو سرو سینه و دوش خود را با مقنعه بپوشانند.(آیه ی 31 سوره ی نور)
در کتب لغت درباره این لغت چنین آمده است که خمر و خمار به معنی ستر و پوشش است؛ شراب را خمر میگویند زیرا حواس ظاهری و باطنی را میپوشاند؛ به روسری زن نیز خمار میگویند زیرا به وسیله ان سرش را میپوشاند.
زینت: مفهوم زینت در عربی از زیور در فارسی گسترده تر است زیرا زینت هم به زیورهایی گفته میشود که از بدن جدا میشوند مثل جواهرت و هم به آرایشهایی گفته میشود که به بدن متصل است نظیر سرمه و …
عفت: عفت یک بینش، منش و یک صفت و خوی عالی است.عفّت، پدید آمدن حالتی برای نفس است که به وسیله آن از فزون خواهی شهوت جلوگیری شود.
جیب: جمع آن «جیوب»، مفرد کلمه یک بار در آیه 21 سورهی نمل و بار دیگر در آیه 22 سوره قصص و جمع آن در یک مورد بحث (31 سوره نور) آمده است و معنای آن گریبان است که از یقه پیراهن باز شود.
از مجموع این توضیحها و دقت در کاربرد کلمهها و سوره مبارکه نور، احزاب و آیههای دیگر و نیز از شعر عرب و نهج البلاغه چند نکته روشن میشود:
1. خمار یا جلباب یکی نیست؛ خمار نوعی از پوشش است و جلباب پوششی دیگر است که سراسر بدن را (ظاهراً از گردن به پایین) میپوشاند.
2. جلباب پوششی بوده است که جلو باز و زنان مسلمان، مأمور شدهاند دو لب آن را به یکدیگر نزدیک کنند.
3. خمار، سرپوش دامنه داری بوده که زنان مسلمان مأمور شدهاند دامنهای سرپوش را تا گریبان خود بیاورند و گلو و زیر سینه را بدان بپوشانند.
پوشش در کشورهای شرقی
ایرانیان:
ویل دورانت معتقد است نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستان چنان برجستهاست که میتوان ایران را منشاء اصلی پراکندن حجاب در جهان دانست.(ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۲، ص۷۸)
دایرهالمعارف لاروس نیز به وجود حجاب زنان در ایران باستان اشاره میکند.(به نقل از دایرهالمعارف القرن العشرین، ۱۹۲۳)
در تفسیر اثنی عشری چنین آمدهاست: «تاریخ نشان میدهد که حجاب در فرس(فارس) قدیم وجود داشتهاست.»(تفسیر اثنی عشری، ج ۱۰، ص ۴۹۰)
حجاب در میان زنان ایرانی از زمان آریاییان و در آیین زرتشت وجود داشتهاست. در دوران مادها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و پس از اسلام نیز این پوشش ادامه یافت.
آسیا
آسیای مرکزی
زنان ترکمن
ترکیه
در باب پوشش در میان ترکان باستان اطلاعاتی از حکاکی ها و تعدادی از ویرانه ها به دست آمده است. در میان ترکان، هر خانواده ای معمولا پارچه مورد نیاز خود را میبافت، لباس و کفش را هم خود میدوخت. ازفرهنگ های آفانسیوو (۱۷۰۰-۳۰۰۰ قبل از میلاد) و آندرونوو(۱۲۰۰-۱۷۰۰ قبل از میلاد) ملزومات خیاطی از جمله سوزن هایی از جنس استخوان و مس کشف شده اند. در میان ترکان گروهی از مشاغل مربوط به لباس از جمله خیاطی(یی چی)، کلاهدوزی(بورکچی)، کفاشی(اتوکچی)و دباغی وجود داشته است.
ترکان باستان به علت زندگی عشایری و کار پرورش حیوانات در آسیای مرکزی، معمولا لباس های ساده ای از جنس چرم را ترجیح میدادند.ترکان لباس پایه را(دُن-تُن)می نامیدند که شامل لباس زیرین(ایچ تُن) و لباس بیرونی(دیش تُن) بود. آن هااز خفتان و انواعی از لباس های بافتنی با نام های (چاپان،شاپان یا چارپیت)،کت و پالتو به عنوان لباس روی(دیشتُن)، و از چکمه و (چارق) و (باشماک) به عنوان پای پوش استفاده میکردند. چکمه ها از جنس چرم یا نمد ساخته میشد که یا بلند بود یا نیمی از ساق پا را میپوشاند. (باشماک)و(چاروق) از جنس چرم بود که (چاروق) بیشتر پوشیده میشد. ترکان (چاروق هایی) مخصوص به خود داشتند که (ایزلیک) نام داشت.
ترکان از لباس(گوملِک،گوگلِک) به عنوان پوشش بالاتنه و از شلوارهای چرمی و پارچه ای به عنوان پوشش پایین تنه استفاده میکردند. راحت بودن شلوار، ویژگی قابل توجهی برای اقوام جنگجو به شمار میآمد. از دوران هون ها و شکل گیری سواره نظام، آنها مجبور به پوشیدن شلوار شدند که روی آن شلواری گشادتر و خفتان پوشیده میشد. جنس لباس ایشان در سفر و جنگ از چرم و در زندگی روزانه از پارچه بود.
خفتان نوعی لباس روی بود که بلندی آن تا زانو میرسید. خفتان ها بدون استثنا در تمام مجسمه های به دست آمده از گوک ترک های منطقه (اورخون) مشاهده شده اند. خفتان ها به طور معمول دارای کمربند(کور-کادیش-کاییش-بل باغی) یا شال کمر (کوشاک-کورشاک) بودند. مثلا در کنار جسد کشف شده شاهزاده ای در تپه باستانی (تواِکتا) سه خفتان به رنگ های سبز، زرد و قرمز وجود دارد که دارای کمربند هستند.
از پوشش های آغازین زنان ترک میتوان به شلوارهای گشادی که در قسمت مچ پا تنگ میشدند، جِپکِن(کت آستین دار کوتاه بدون یقه) و کفش اشاره کرد. پوشش زنان و مردان چندان متفاوت از یکدیگر نبوده تنها دامن زنان بلند تر از دامن مردان بوده است.
براساس مجسمه های برجای مانده، کتیبه ها و نقش برجسته های تاریخی نتیجه گرفته اند که گرما و سرما عامل اصلی اختیار پوشاک نبوده بلکه علت آن حیا بوده است.
مجله پیام زن، مقاله انسان، پوشش و ریشه های تاریخی، ش 19، ص 69
زنهای تاتاری از کازان (روسیه آسیایی)
به نظر میرسد از وجود حجاب در میان دیگر امت ها و رعایت آن به گونه ای نزدیک به آنچه اسلام آورده، میتوان نتیجه گرفت که این سنت دینی ریشه ای در فطرت و ساختار وجودی انسان دارد.
(حجاب آزادی یا اسارت، ص 207)
روسیه:
لباس سنتی زنان روسی، Sarafan، لباس بلندی است که به سارافون(پیش بند) شباهت دارد.بندهای لباس با روبان هایی از نخ طلا و نقره تزئین میشود.در زیر این لباس ،پیراهن هایی به رنگ روشن استفاده میشود.این لباس دارای کمربند است و برای تزئین آن گاهی از منجق نیز استفاده میشود.
در مراسم ها و جشن های ویژه از پارچه های ابریشم و نخی فاخر برای دوخت لباس ها استفاده میشود.
مردان و زنان ژاپنی
*اگر تنها سرما و گرما انگیزه پوشش بود، این تفاوتها(تفاوت پوشش زنان و مردان)قابل تحلیل نبود.
پوشش زن در یونان و روم باستان:
دایره المعارف لاروس درباره پوشش زنان یونان باستان میگوید: زنان یونانی در دوره های گذشته، صورت و اندام شان را تا روی پا میپوشاندند. این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود، در جزایر کورس و امرجوس و دیگر جزایر ساخته میشد. زنان فنیقی نیز دارای پوششی سرخ بودند. سخن درباره حجاب، در لابلای کلمات قدیمی ترین مولفین یونانی نیز به چشم میخورد، حتی «بنیلوب» (همسر پادشاه عولیس فرمانروای ایتاک) نیز با حجاب بوده است. زنان شهر «ثیب» دارای حجاب خاصی بوده اند، بدین صورت که حتی صورت شان را نیز با تکه میپوشاندند. این تکه دارای دو منفذ بود که جلوی چشمان قرار میگرفت تا بتوانند ببینند. نقش هایی که بر جای مانده، حکایت میکند که زنان سر را میپوشانده، ولی صورت های شان باز بوده است، و وقتی به بازار میرفتند، بر آنان واجب بوده است که صورت های شان را بپوشانند، خواه باکره و خواه دارای همسر باشند. حجاب در بین زنان سایبری و ساکنان آسیای صغیر و زنان شهر ماد (و فارس و عرب) نیز وجود داشته است. زنان رومانیا از حجاب شدیدتری برخوردار بوده اند، به طوری که وقتی از خانه خارج میشدند، با چادری بلند تمام بدن را تا روی پاها میپوشاندند و چیزی از برآمدگی های بدن مشخص نمیشد. (همان – به نقل از دایره ی المعارف القرن العشرین، 1932)
ویل دورانت، تاریخ نویس مشهور نیز شواهد زیادی دال بر وجود حجاب در بین زنان یونان و روم باستان آورده است.
او درباره «الهه عفت» که یکی از خدایان یونان باستان است، میگوید: «آرتمیس»، الهه عفت است و عالی ترین نمونه (و الگو برای) دختران جوان به شمار میآید. دارای بدنی نیرومند و ورزیده و چابک و به زیور عفت و تقوا آراسته است. (همان به نقل از ویل دورانت تاریخ تمدن، ص 520)
همچنین درباره مردم یکی از قبائلی که نهصد سال قبل از میلاد زندگی میکرده اند، آورده است: «بالاتر از ارمیان و در کنار دریای سیاه، «سکاها» بیابانگردی میکردند. آنها مردم درشت اندام قبائل جنگی نیمه مغول و نیمه اروپایی بسیار نیرومندی بودند که در ارابه به سر میبردند و زنان خود را سخت در پرده نگاه میداشتند. (همان ص 336)
زنان فقط در صورتی میتوانند خویشان و دوستان خود را ملاقات کنند و در جشن های مذهبی و تماشاخانه ها حضور یابند که کاملا در حجاب باشند. (همان ص 340)»
تاريخچه پوشش در جهان15
تاريخچه پوشش در جهان16
یونان باستان 1500 – سده اول ق. م
هیماتیون شالی بزرگ به ابعاد 135 × 270 سانتیمتر بود که زنان و مردان آن را به دور خود میپیچیدند. (تاریخ لباس، روت ترنرویل کاکس، ترجمه: شیرین بزرگمهر، ص 41)
عفاف و پوشش ملل جهان در گذر تاریخ
رم باستان سده اول قبل از میلاد تا پنجم میلادی:
توگا پارچه ای پشمین بود به شکل مستطیل، به پهنای 225 سانتیمتر و درازی 540 سانتیمتر، که دور بدن پیچیده میشد. (همان، ص 47)
بیزانس سده چهارم میلادی تا قرون میانه:
در این دوران به دلیل نفوذ مسیحیت، بدن کاملا پوشیده میشد و مرد و زن پیراهن های بلند و راسته با آستینهایی بلند از ابریشم یا کتان میپوشیدند. (همان، ص 62)
زنان روی پیاهن خود شال بلندی چون پالا، یا استولای رومی بر دوش میافکندند، و گاه نیز آن را بر سر میانداختند. (همان، ص 64)
ایتالیا قرون میانه:
در ابتدا پوشاک اصلی بلیاد بود، تونیکی آستین بلند که نوع زنانه آن تا روی پا و مردانه ی آن تا بالای زانو میرسید. روی آن پوشش دیگری میآمد به نام پالیوم به شکل ردا که از روی شانه ها به جلو آمده با قلاب یا سنجاق سینه بزرگ بسته میشد. (همان، ص 66)
پوشش سر زنان در قرون میانه پارچه ای بود به شکل مستطیل یا نیم دایره که روی سر میانداختند و تا شانه ها و یا پایین تر از آن را میپوشاند. این، در واقع نوعی پالای رمی بود به نام (کورشف) یا ویمپل اغلب زنان ثروتمند تاج خود را روی ویمپل، بر سر میگذاشتند. (همان، ص 68)
کلاه های به شکل عمامه، برگرفته از دوران بیزانس، مورد استفاده خانمها ونیزی بود. (همان، ص 69)
ایتالیا در دوران رنسانس:
تأثیر رنسانس بر لباس مردان بیش از زنان بود. در اوایل دوران، پوشاک زنان بیشتر تحت تأثیر اندیشه های مذهبی یا سنتی بود. به دلیل گسترش صنعت چاپ در نیمه سده پانزدهم، مدارک معتبری به دست آمده که میتواند راهنمای شناخت دقیق پوشاک آن دوران باشد (همان، ص 99)
مردان از جوراب شلواری تنگ و چسبان، که از کمر تا پنجه ی پا را در خود میگرفت. استفاده میکردند. (همان، ص 100)
فلورانس و پدوا
رم و ساینا
انگلستان قرون میانه:
در اوایل این دوران مردان و زنان انگلیسی همچنان سه لباس اصلی، استولا، یا لباس زیر، بلیاد یا لباس رو، و پالا یا شنل، که همگی همان پوشاک اصلی یونانی – رومی بود، میپوشیدند. (همان، ص 91)
مردان باشلق ساده ای بر سر میگذاشتند، در حالی که زنان موی خود را زیر روسری، یا هدریل از جنس پارچه کتان پنهان میساختند. این روسری، دایره، مربع یا مستطیل بوده و مانند روسری چانه پوش ایرانیان و رمیها، ضمن پوشاندن سر، به دور گردن پیچیده میشد. تاج را، در صورت استفاده، روی این روسری قرار میدادند.
در حدود سال 1200، زنان موی خود را در بالای سر جمع میکردند. آنها از چانه بند و ویمپل که هر دو از کتان لطیف تهیه شده بود، استفاده میکردند. (همان ص 87)
انگلستان در دوران رنسانس:
در زمان شکسپیر زن حق نداشت که روی صحنه بیاید، نقش زنان را پسران بازی میکردند و گاهی تماشاگر عهد الیزابت پسری را در صحنه میدید که در نقش زنی بازی میکند که با جامه پسر یا مردی در آمده است. (ویل دورانت، تاریخ تمدن – ج 7، ص 95)
جامه های بلند زنان، که از پارچه های لطیف ساخته شده دارای طرح پیچیده ای بودند، ساق پاها را میپوشاندند، پوشیدن جورابهای ابریشمی به وسیله ملکه (الیزابت) مرسوم شد و زنها دامنها را روی زمین میکشیدند. (ویل دورانت، تاریخ تمدن؛ ج 7- آغاز عصر خرد – ص 67) زنان تا سال 1550 پوشش عجیبی برای سرشان به کار میبردند، که مانند شیروانی شیب دار بود و تمام مو را میپوشاند، گیبل هود، یا کنل و یا پدی منتال نام داشت. شنلهای زنانه بلندی که جلو آن باز بود، و نیز رداهای بزرگ و گشاد با آستینهای پف دار، عرضه گردید. (همان، 157)
چنانچه گویندماسک مخمل سیاه ویژه ی زنانی بود که دارای مرتبه ی اجتماعی برتری بودند و به هنگام پیاده روی یا سواری به کار میرفت. (همان، 174
انگلستان قرن 17:
دامنها بلند و پف دار بودند. آستینها تا آرنج، و یا مچ دست بود. (همان، 192)
در این دوران نوعی لباس سوارکاری عرضه گردید که شامل یک کت بلند که سراسر جلو آن دکمه داشت، دامنی گشاد و بلند یک نیم تنه یا دابلت که زیر کت پوشیده میشد. (همان، ص 231)
انگلیس قرن 19:
زنان انگلیسی محافظه کار برای اینکه اندامشان از زیر پیراهن نمایان نشود، چندین زیر دامنی از پارچه کتان و ململ با حاشیه های توردوزی میپوشیدند. روی پیراهنهای یقه باز خود، یقه ای متشکل از چندین ردیف تور چین دار یا بتسی یادگار ملکه الیزابت میپوشیدند. (همان، ص 309)
قد دامن ویژه ی روز یا شب تا مچ پا و یا اندکی بالاتر از زمین بود از سال 1796 تقاضا برای پارچه ی فلانل انگلیسی، به منظور تهیه شال و روسری روبه ازدیاد گذاشت.
ویژگی پوشاک این دوره، وجود بالاپوشی گشاد یا ردینگوت از پارچه ی ضخیم بود و اختصاص لباسهای متفاوت برای موفقیتهای متفاوت بود.
هنگام بازی گلف، بلوز کوتاه، دامن و شنل گلف، و یا کت نور فولک میپوشیدند. (همان، ص 372)
پیراهنهای مردانه تا مچ پا، و زنانه تا روی زمین بود. (همان، ص 93)
در اواسط سده ی چهاردهم، کت هاردی مردانه عرضه شد؛ با این تفاوت که قد دامن آن بلند، و تا روی زمین میرسید. (همان، ص 94)
در آن زمان زنان لوازم آرایش مصرف نمیکردند. (همان، ص 95)
آلمان قرن 18:
ویل دورانت در مورد زنان آلمانی در عهد مزدیک میگوید: «آواز زنگ» اثر شیلر تصویر کمال مطلوب «یک زن خانه دار» را ترسیم میکند که «بسیار با عفت بود، با عقل و درایت محفل خانوادگی را اداره میکرد، به دختران آموزش میداد،…، کلیه لحظات فراغت را با دوک ریسندگی میکرد.» زن تابع شوهر ولی معبود اطفال بود. در خارح از خانه، به جز دربارها، مردان معمولا زنان را از زندگی اجتماعی خود مستثنی میدانستند.
(ویل دورانت، تاریخ تمدن، روسوو انقلاب، جلد 10، بخش دوم، ص 687، 686 / عهد فردریک، امیرنشینها)
سویس
اسکاتلند و انگلیس:
جامه های بلند زنان، که از پارچه های طیف ساخته شده دارای طرح پیچیده ای بودند، ساق پاها را میپوشاندند، پوشیدن جورابهای ابریشمی به وسیله ملکه (الیزابت)مرسوم شد و زنها دامنها را روی زمین میکشیدند. (تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج 7، آغاز عصر خرد، ص 67)
هلند
اسپانیا در قرون میانه:
نمونه های اولیه لباسها ساده از دو قطعه تشکیل یافته بود. یکی بلند تا مچ پا، راسته، و بدون آستین، که گاندورا نام داشت، و دیگری که روی آن پوشیده میشد، گشادتر، با آستینهای بلند و فراخ و کمربند. پیراهنی نیز متصل میگردید. مجموع این دو پیراهن برنوس خوانده میشد. امروز نیز مورد استفاده عربهاست. مرد و زن همراه با پیراهنها، شلوار نیز میپوشیدند. ردا، با منشا ایرانی، به پوشاک مردان افزوده شد. ردا آستینهایی تنگ و بلند داشت، که گاه تا زانو میرسید قد آن متفاوت بود، و اغلب دستاری روی آن بسته میشد. با این ردا، شلوار هم میپوشیدند. زنان دامنی پر چین و کوتاه تا زانو، و زیر آن، شلوار میپوشیدند. چادر بزرگ میپوشیدند؛ چادری که تنها شکافی برای دیدن داشت. پوشاک مسیحیان اسپانیایی قرون میانه شبیه مردم ایتالیا بود. (همان، ص 138)
اسپانیا در سده ی شانزدهم:
در زمان فیلیپ دوم که به سال 1556 به تخت نشست، عفاف و عصمت زنان نه تنها به وسیله مذهب و قانون، بلکه به وسیله شرافت حفظ میشد زنان عفیف مانند زنان مسلمان تقریبا در انزوا و عزلت به سر میبردند. دور از مردها غذا صرف میکردند و بندرت همراه آنان در انظار ظاهر میشدند. و به هنگامی که از خانه قدم بیرون مینهادند، در کالسکه های در بسته مینشستند. خواستگارها در میان کوچه برای دوشیزگان که پشت پنجره های مشبک بودند نغمه سرایی میکردند و بندرت اجازه دخول در منازل آنها را به دست میآوردند، مگر آنکه پدر و مادر هر دو طرف به توافق رسیده باشند. (تاریخ تمدن، فصل دهم، عظمت و انحطاط اسپانیا، ص 325 – ج 7)
زیر دامنی چتری، باب روز بود و اندام به ویژه از کمر به پایین در آن چندان مشخص نبود (همان، ص 143)
داشتن حجاب که از دوره ی مسلمانان در اسپانیا متداول شده بود، کم و بیش در انظار عموم رعایت میشد. (همان، 150 – 151)
اسپانیا قرن 19
«علیا مخدرات» (همه زنان علیت مخدره بودند) همه چهره خود را به استثنای چشم ها از مردان میپوشاندند و پاهای خود را چنان محجوبانه از انظار پنهان میداشتند که اگر عاشقان میتوانستند لحظه ای آن را ببینند، یکی از شور انگیزترین آرزوهای خود را برآورده میدیدند.
(تاریخ تمدن، فصل دهم، عظمت و انحطاط اسپانیا ص 325، ج 7) زنان در تماشاخانه ها حضور مییافتند ولی در قسمت مخصوص مینشستند و صورت خود را با تور میپوشاندند.
(تاریخ تمدن، عمر طلایی ادبیات اسپانیا، فصل 11، ص 361)
فرانسه قرون میانه
در اوایل قرون میانه مردان و زنان فرانسوی همچنان لباسهای طرح رومی را، که شامل دو پیراهن و یک شنل بود، میپوشیدند، زنان انتهای شنل خود را با دست میگرفتند و یا به دور بدن خود میپیچیدند. (همان، ص 75)
در سده ی پانزدهم، سر پوش عمامه ای شکل نیز مورد استفاده قرار گرفت، که موها را میپوشاند، و تشکیل شده بود از عمامه های تو پر، که گاه به شکل قلب ساخته میشد و روی ویمپل به سر میگذاردند. (همان، ص 78)
فرانسه در دوران رنسانس:
دو نوع شنل وجود داشت که هر دو فراخ و دارای حلقه آستینهای گشاد بود. (همان، ص 113)
مردان موی خود را دور تا دور، در امتداد خط چانه، بلند میکردند. زنان، به شیوه ی ایتالیایی و شبیه به حضرت مریم، موی خود را از میان سر باز، و در پشت گردن میبستند؛ و روی آن با شلقی که برگه هایی در کناره ها و پشت داشت بر سر میگذاشتند. مو اغلب در کیسه ای ابریشمی پنهان میماند. زنهای اشراف شنلی از پارچه ی مرغوب داشتند که به دور اندام خود میپیچیدند، و با قلاب، تسمه و زبانه یا سنجاق سینه، آن را در جلو گردن میبستند. (همان، ص 114)
ماسک مخمل سیاه با آستر ساتن سفید مورد استفاده ی زن و مرد بود. زنها در خارج منزل، و در تئاتر برای پنهان ساختن هویت شان بر چهره میزدند. ماسکی که نیمی از چهره را میپوشاند نیز متداول بود. نوع تمام چهره دکمه ای در پشت داشت که آن را با دندانها نگاه میداشتند تا ماسک بر چهره بماند. (همان، ص 119 – 120)
زنان به هنگام سوار کاری، در زیر پیراهن خود نوعی دابلت وهمچنین شلواری کوتاه و پف دار میپوشیدند که کال سان نام داشت (همان، ص 129)
در نیمه ی دون سده ی شانزدهم تمام زنان خوش پوش اروپایی از یک نوع ردا استفاده میکردند؛ ردای بلندی تا لبه ی پایین دامن، یقه دار، با آستینهای کوتاه پف دار، که فقط یقه ی آن با قلابی بسته میشد. (همان، 131)
فرانسه قرن 17:
در زیر دامن گشاد پیراهن، که تا روی زمین میرسید، یک زیر دامنی چتری نه چندان بزرگ پوشیده میشد.
هنگام سوارکاری و یا پیاده روی بر چهره ی خود ماسک میزدند. (همان، 204)
دامنها بلند و پر چین بود و نوعی رودامنی به نام (مانتو) روی آن پوشیده میشد. (همان، 210)
زنان برای آنکه راحت بر اسب بنشینند، دامنی پیله دار میپوشیدند. (همان، 222)
به دنبال حکمی که ریشلیو، مرد نیرومند مذهب و سیاست فرانسه، در سال 1625 نمود، لباسها به مراتب ساده تر از گذشته شد. (همان، 178)
شنل نسبتا بلند به صورتهای گوناگون روی شانه انداخته و آن را مانتو مینامیدند. (همان، ص 181)
فرانسه قرن 18:
از سال 1750 تا 1770 وقار بیشتری در آنها به چشم میخورد. پوشاک سوار کاری زنان، مانند پوشاک مردان، شامل کت، جلیقه، همراه با دامنی گشاد روی پنی یر، کلاه سه گوشه، یا تری کورن پوشیده میشد.
(همان، ص 241)
انواع مانتیلا، شالهایی بزرگ شبیه به ردا با حاشیه های چین دار مورد استفاده بود. به نظر میرسید که استفاده از شال در سالهای دهه ی 70 این حکومت، رایج گردید. نوع تابستانی آن کوتاه و زمستانی آن بلند بود. برخی از آنها سوراخی برای بیرون آوردن دست و بعضی، سرپوشی از پارچه نرم داشت. نوع بلند زمستانی آن که مانته نامیده میشد سراسر جلوی آن با دکمه بسته میشد. نوع تابستانی مانتیلا، یا مانتل، روی سر انداخته و به حالت آزاد در جلو گردن بسته میشد. و یا دو سر آن از روی سینه به شکل ضربدر به پشت سر برده شده و به هم بسته میشد. (همان، ص 242)
ماکارونیها گروهی از جوانان بی بند و بار انگلیسی بودند. که پس از بازگشت از سفری سیاحتی در ایتالیا، باشگاه ماکارونی را در انگلستان بنیاد نهادند، و از آن پس لباسهایی که شکل و طرح افراطی و یا غیر متفاوت داشت، به آنها منتسب گردید (ص 252)
روپوش زنان، انواع کلاه، باشلق، و عمامه از پارچه های تور و کرپ بود. باشلق به سر پوشی اطلاق میشد که با برگه یا بند در زیر چانه بسته شود. (همان، ص 277)
زنان زیر لباس خود، زیر پوش، زیر دامنی و جوراب بلند میپوشیدند.
بالاپوشی بلند با چندین لایه شنل سرشانه بود که برشی همانند برش پیراهن داشت. (همان، ص 285)
فرانسه قرن 19:
در زیر دامن سوارکاری، شلواری چسبان از تریکو، تا روی پنجه پا، پوشیده میشد، که در پایین آن نواری دوخته شده بود که از زیر کفش میگذشت. (همان، ص 299) قد دامن بلند تا مچ پا و یا تا روی زمین بود. پنج تا شش زیر دامنی در زیر دامن اصلی پوشیده میشد.
در سالهای دهه ی 40، همراه با لباس شب، روسری شرقی را به شکل عمامه به دور سر میپیچیدند. (همان، ص 323)
لباس سوارکاری زنان شامل کت و دامنی بود از پارچه ی دودی موسوم به لندن سموک دامن، بلند و پر چین، و کت، کوتاه. زیر کت پیراهنی پوشیده میشد. زیر دامن، چندین زیر دامنی، و همچنین شلواری از کتان لطیف سفید با چینهایی به عرض 5 سانتیمتر در دم پا پوشیده میشد. در این دوره برای نخستین بار کت و دامن زنانه به بازار آمد. (همان، ص 334)
فرانسه قرن 20:
کت و دامن پوشیدن در خیابان اختصاص یافت. (همان، ص 398)
از همان سال به بعد دامنها کوتاه تر شد تا به زانو رسید. و این، امری بی سابقه در تاریخ پوشاک به شمار میرفت. (همان، ص 419)
در این دهه طرح لباسها چنان بود که اندام صاف و بدون برجستگی مینمود. (همان، ص 420)
زنان سوار کار شلواری میپوشیدند بلند تا مچ پا که تا زانو گشاد و از زانو به پایین تنگ بود و به درون چکمه فرو میرفت.
سال 1947 و جلوه های نو:
در دوران جنگ جهانی دوم برای صرفه جویی در مصرف پارچه و راحتی در حرکت قد لباسها کوتاه بود. (همان، ص 447)
در سال 1950 شلوار برمودا که مردان انگلیسی از آن در مناطق گرمسیری استفاده میکردند، متداول گردید و در سال 1953 به آمریکا راه یافت و در کنار دریا، مناطق گرمسیر و حتی در شهر نیویورک به هنگام تابستان مورد استفاده قرار گرفت (همان، ص 482)
از زمانی که «کلارک گیبل» هنر پیشه آمریکایی، در یکی از فیلمهای سالهای دهه سی، پیراهن خود را از تن بیرون آورد و تماشاگران دیدند که او زیر پیراهن بر تن ندارد، نپوشیدن زیر پوش در میان جوانان متداول گردید. (همان، ص 483)
رومانو
آسگولداس
میس گولد
سینم